قسمت دوم مقاله ای کوتاه با نگارش و به مسوولیت بنیانگزار “نخستین رسانه ی صنعت پلاستیک” در ایران
*******************************************
در قسمت نخست مقاله ای که در اواسط اسفندماه ۱۴۰۳ گذشته با عنوان “استفاده از فرصت طلایی حال و جایگاه ایران در دوران سبز (قسمت اول)” در این وبسایت “منتشر شد” طرح موضوع “جایگاه ایران در دوران سبز” به قسمت دوم (همین قسمت) وانهاده شد که اینک به آن می پردازم. علت طولانی شدن هم این بود که به دنبال سندی بودم که دستاویزهای جهانی را در همین رابطه نشان دهد. این دستاویز همین امروز به دستم رسید که متن کامل انگلیسی آن بلافاصله در وبسایت جهانی پلیمر مدیا انتشار یافت. خلاصه مطلب هم که ترجمه چند فراز آن در همین فضا منتشر خواهدشد، اینست که به نوشته وبسایت “ساینس آلرت” تعدادی از پژوهشگران جهان پس از مطالعه و بررسی ۱۵۷ گزارش تحقیقی و تجزیه و تحلیل آن به این نتیجه رسیده اند که رشد گیاهان گوناگون به دلیل پراکنش میکروپلاستیک ها در نقاط گوناگون سزه زار و جنگل ها و تقریبا تمامی محیط زیست (حتا بدن انسان) با کاهش رشدی بین ۵ تا ۲۰ درصد مواجه شده اند. البته در رابطه با تاثیر پلاستیک ها بر گیاهان قبلا هم “مطلبی” در همین وبسایت منتشر شده بود. حال اگر این مطالب را در کنار تصمیمات جدی جهانی برای به صفر رساندن تولید گازهای گلخانه ای بین سال های ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ (که آن را دوران سبز عنوان کرده ام) تحت نظر نهادهای جهانی و از جمله سازمان ملل متحد، بگذاریم، به نتایجی می رسیم که برای کشور ما که اقتصادی نفت محور دارد، سال های پس از ۲۰۳۰ در صورتی که از هم اکنون حاکمیت، دولت و تولید کنندگان در چاره اندیشی نباشند، دورانی بسیار سخت و در حد قحطی مانند خواهد بود.
بر همین اساس شاید یکی از معدود مردم عادی باشم که از وضعیت موجود تحریمی و شدت یافتن احتمالی آن شادمانم. پیش از هر توضیحی باید اشاره کنم که این نگارنده نه کاسب تحریم هستم و نه اصولا به کسب و کار به مفهوم بازاری آن تسلطی دارم، اما می نویسم که از وضعیت موجود شادمانم. کمترین دلیل آن هم اینست که بلایی که نفت سر این مملکت آورد، از قحطی دوران قجری هم بدتر بود. با پیدایش نفت و رفته رفته رسوخ آن در بدنه اقصتاد کشور و سرانجام با دریافت لقب عقاب اوپک و افزایش بهای نفت و پاشیدن پول بی زحمت به دست مردم، مردم ایران (دست کم بسیاری از دهک های آن دوران) به دریافت حداکثر ممکن دستمزد و یا درآمدهای ناسالم عادت کردند و دست از خلاقیت کشیدند. در آن دوران کار به جایی رسید که داشتن مستخدمه فیلیپینی به یکی از افتخارات بخش مرفه جامعه تبدیل شده بود و همین ویژگی منفی مردم را به ملتی طلبکار از دولت ها تبدیل کرد و تمکین از این خواسته در دوران پس از سال ۵۷ هم که به شکل یارانه خود را نشان داد، اصولا تا حدی زیاد تفکر و خلاقیت را از ایران و ایرانی گرفت.
حال، فارغ از کشاکش سیاسی بی سرانجام یا با سرانجام نامعلوم با آمریکا و سفت شدن کمربندهای تحریم، از جمله تحریم خرید نفت، مردم دارند می آموزند که چگونه با اقتصاد بدون نفت زندگی کنند: همان کاری که بسیاری از مردمان کشورهای فاقد نفت انجام می دهند. به عبارتی حتا اگر ترامپ هم از خر شیطان پایین بیاید و دست از تهدیدات خود یردارد، بازهم صلاح ملک و ملت در اینست که زندگی در اقتصاد بدون نفت را تجربه کنند.
در چنین شرایطی یکی از مهم ترین وظایف حاکمیت، دولت فعلی و دولت های بعد ایران اینست که با طراحی برنامه های اقتصادی کوتاه، میان و دراز مدت، اقتصاد کشور و مردم ایران را برای گذران دوران سبز آماده سازند. این دوران (که در یکی از مقالات قبلی هم به آن اشاره شده) از سال ۲۰۳۰ یعنی فقط ۶ سال دیگر مقدمات دوران سبز آغاز خواهد شد و تا سال ۲۰۵۰ دیگر از مصرف سوخت های فسیلی خبری نخواهد بود.
در واقع ترتیبی که تحت نظر سازمان ملل و اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت داده شده به این صورت است که از سال ۲۰۳۰ کشورهای اتحادیه اروپا به جز برخی کشورها مجاز به خرید و مصرف سوخت های فسیلی و محصولات ساخته شده از آنها نیستند. از سال ۲۰۴۰ به بعد هم ضمن آنکه تعدادی بیشتر از کشورهای دنیا مشمول ان ممنوعیت خواهند شد، سازمان ملل جرایمی سنگین هم برای خریدار و فروشنده تعیین خواهد کرد. پس از سال ۲۰۵۰ هم که از این نظر به “نت زیرو – صفر مطلق” معروف شده، میزان این جرایم وسعتی بیشتر خواهد یافت.
اینها نشان می دهد که اگر قرار است در دوران سبز بازهم ایران عظمت خود را حفظ کند، لازم است از هم اکنون در اندیشه باشد.