اشتراک گذاری

اخبار پلیمری

استاد گرشاسبی: صنعت چرم مصنوعی؛ تلفیقی اعجاب انگیز از دانش و هنر

استاد گرشاسبی: صنعت چرم مصنوعی؛ تلفیقی از دانش و هنر

استاد گرشاسبی: صنعت چرم مصنوعی؛ تلفیقی اعجاب انگیز از دانش و هنر

نوشته شده توسط :admin
مدت زمان مطالعه : 5دقیقه

313

45

استاد گرشاسبی: صنعت چرم مصنوعی؛ تلفیقی از دانش و هنر

کمتر کسی است که در صنعت پی وی سی فعال مستمر بوده باشد و نام مهندس حمیدحامد موسویان را نشنیده باشد. مردی که در صنعت پی وی سی و صنایع مرتبط با آن نظیر “چرم مصنوعی” سالیانِ سال دانش و تجربه اندوخته است و به یکی از نامدارترین اشخاص فعال در این حوزه بدل شده است. ایشان، در گذشته در چند مقطع با ماهنامه صنایع پلاستیک همکاری داشته اند، که آخرین دوره آن به شمارگان پایانی کاغذی ماهنامه بر می گردد، اوقاتی که بنده به عنوان سردبیر درخدمت ایشان به عنوان مدیرمسوول بودم و از محضرشان بسیار آموختم. از آموخته های فنی { که در جای خود بسیار ارزشمندست} که بگذریم، حسن اخلاق، جوانمردی و حرمت به پیشکسوت بخشی از درس های مهمی بود که از این مرد شریف زحمت کش آموختم، همو که خود را در روزنامه نگاری شاگرد مهندس احمدعلی ساعت نیا می دانست. به سبب محبت همیشگی ایشان به مجموعه صنایع پلاستیک، در جریان مصاحبه ای خواندنی که این اواخر ایشان با جناب آقای گرشاسبی، پیشکسوت صنعت چرم مصنوعی ایران انجام داده بودند، قرار گرفتم و پس از مطالعه لازم دیدم، در این روزها که صنایع مرتبط با پی وی سی، حال و احوال خوشی ندارند، این مصاحبه را منتشر نمایم. همچنین بازنشر این مصاحبه، تلنگری باشد بر همه ما که یادمان نرود، اساتید و پیشکسوتانمان، در هر رشته و صنعتی که هستیم، چه حق بزرگی بر گردنمان دارند و از همه توانمان برای بهره مندی از محضر این عزیزان و پاسداشت مقام شامخشان استفاده نماییم،  با تشکر از جناب مهندس حمید حامد موسویان و نشریه ویکی شیمی، که این گزارش را در اختیار ما قرار دادند. بدون هیچ توضیح بیشتری، شما را به مطالعه این مصاحبه و مقدمه آن، که توسط ایشان به رشته تحریر درآمده است، دعوت می نمایم: 

گفتگو با استاد گرشاسبی ؛ پیشکسوت چرم مصنوعی ایران

به همراه خبرنگار ماهنامه صنعت کفش، سراغ پیرترین و اولین متخصص چرم مصنوعی ایران رفتیم. جهت مصاحبه و دیدارش، شنیدیم در بستر بیماری است، جویای آدرسش شدیم. به کوچه سید ولی و راسته خیابان چرم فروشان یافت آباد که مرکز تجمع چرم مصنوعی فروشان ایران هستند، سر زدیم. همه می‌شناختندش…

تعداد زیادی از کارخانه‌های چرم مصنوعی ایران در این اماکن دفتر و فروشگاه دارند. از ایشان نیز آدرس آقای حسینعلی گرشاسبی را پرسیدیم، گفتند: آقای گرشاسبی به آن‌ها هم سرزده؟ همین…

دوست گزارشگر ما، به واسطه شناختی که از آقای گرشاسبی داشتند، می‌گویند: آقای گرشاسبی تنها به آن ها سر نزده، بلکه یا در راه‌اندازی کارخانه آن‌ها نقش داشته و یا مشکل خط تولید و محصول‌شان را رفع نموده است. الان او در دوران کهولت و فرسودگی در کنجی با بیماری‌ای سخت دست و پنجه نرم می‌کند و هیچ‌کس از احوالش نمی‌داند. کاش اهل صنعت و آن دسته از کارخانه دارانی که به واسطه تلاش این پیر مرد، سرسبز و آباد شده‌اند، تنها با سلامی شادش می‌کردند.

آقای حسینعلی گرشاسبی متولد سال ۱۳۲۶ در طالقان است. شروع فعالیت و کارش را از قرقره زیبا و درخشان تهران آغاز کرده است. در آن برهه از زمان، تولید چرم مصنوعی در ایران تنها مختص به سه تولیدکننده به نام‌های: کارخانجات تولیدی تهران، درخشان تهران و چرم زرتشتی و شرکا ( پلاستیک شاهین) بود.

استاد گرشاسبی جزو نخستین افرادی در ایران هستند که به اوج تخصص و تبحر در این صنعت رسیدند. نامبرده طی بیشتر از ۵۰ سال فعالیت در این صنعت، در هر دو بخش مواد اولیه (فرمولاسیون چرم) و ماشین آلات تولید، تخصص یافتند. نتایج تجربه و اثرات کاری ایشان را در بیشتر از ۴۰ کارخانه تولید چرم مصنوعی ایران می‌توان مشاهده کرد. ایشان در آپارتمانی کوچک در حوالی میدان صادقیه زندگی می‌کنند، اخیرا از سکته‌ای خطرناک جان سالم به در برده‌اند ولی تا حد زیادی قدرت تکلم و حافظه خود را از دست داده‌اند. در ادامه به مصاحبه انجام شده با ایشان که به کمک همسر و پسر محترمشان انجام پذیرفت، جلب می‌کنیم.

لطفا خودتان را جهت مخاطبان محترم ما معرفی نمایید.

آقای گرشاسبی: اینجانب حسینعلی گرشاسبی متولد ۱۳۲۶ از شهر طالقان هستم. از ۱۷ سالگی وارد صنعت چرم مصنوعی ایران شدم و تا قبل از بیماری در این بخش فعالیت داشته‌ام. درخشان تهران به مالکیت آقای شکرچیان اولین جایی است که در زمینه تولید چرم مصنوعی پی‌وی‌سی آغاز کرده‌ام. در آن دوره کارخانجات تولیدی تهران نیز اقدام به خرید ماشین آلات چرم مصنوعی کرده بود. مالک تولیدی تهران آقای اریه از سرمایه‌داران بزرگ و با نفوذ بود، به همین جهت برای اینکه یکه‌تاز تولید چرم مصنوعی ایران شده و این بازار را تحت سیطره خود در آورد، تمام کارشناسان و متخصصین زبده درخشان تهران را با چند برابر حقوق و مزایا به تولیدی تهران آورد. این جانب نیز جزو این گروه بودم و مدیریت و سرپرستی کارخانه چرم مصنوعی تولیدی تهران به من محول شد و تا بازنشستگی در این کارخانه فعالیت داشتم. البته فعالیت اصلی من پس از بازنشستگی آغاز شد تاکنون با بیشتر از ۴۰ کارخانه چرم مصنوعی در زمینه راه‌اندازی، فرمولاسیون، رفع عیب و آموزش همکاری داشته‌ام. ( در اینجا قراردادها و سررسید‌هایش را به جهت مستند بودن ادعایش به ما نشان می‌دهد)

با توجه به اینکه جنابعالی وضعیت جسمانی خوبی ندارید و اخیرا سکته سنگینی کرده‌اید، جای سووال است، چرا در بیمارستان و یا مکان مناسب‌تری اقامت نمی‌گزینید تا به وضعیت جسمی شما رسیدگی بیشتری شود.

استاد: با بغضی دردآلود می‌گوید: من با حقوق بازنشستگی، چند سر عائله و هزینه‌های جاری زندگی، توانایی این کار را ندارم. برایمان درد دل کند. هر چند سخت صحبت می‌کند ولی منظورش را می‌رساند.

از تک تک کارخانه‌هایی که در آنجا کار کرده است و به قول خودش، آن‌ها را به تولید و سروسامان رسانده است، یاد می‌کند. می‌گوید همه فراموشش کرده‌اند… همسرشان نیز می‌گویند، علت اصلی سکته آقای گرشاسبی همین افکار و بی‌وفایی‌های اهل صنعت با او بوده است.

شما در حین صحبت‌هایتان تنها از آقایان تبریزچی و مراد اریه به نیکی یاد می‌کنید، می‌توانیم بپرسیم، چرا؟

استاد: طی سال‌ها همکاری با آقای تبریزچی، همیشه به من و خانواده‌ام محبت داشتند. ایشان همواره قدردان کارهای من بودند. متاسفانه ایشان نیز در بستر بیماری هستند.

آقای اریه نیز انسان بود، نه به دلیل اینکه از لحاظ مادی به پرسنل می‌رسید، یادم می‌آید روزی سخت بیمار بودم، دستور داد همان لحظه از تهران دکتر آوردند و تا درمان نهایی پیگیر احوالم بود. گاه و بیگاه با من که یک سرپرست تولید بیشتر نبودم، نهار می‌خورد. همیشه قدردان کاری که انجام میدادیم بود و توجه داشت.

من این رفتار و منش را در هیچ کس دیگر ندیدم.

لطفا یکی از خاطرات خوبتان را برایمان بگویید.

استاد: در کارخانجات تولیدی تهران همیشه مشاوران و کارشناسانی از خارج و داخل کشور بودند که در تولید کمک می‌کردند و یا آموزش می‌دادند. روزی در تولید “چرم دستکشی” به مشکل برخورد کردم. با مراجعه به آقای دکتر پلیمر که شاید نخواهند نامی از ایشان ببرم، مشکل را توضیح دادم. ایشان در کمال افتادگی وخضوع گفتند: مطالعه می‌کنم و به شما جواب میدهم. روزها گذشت و جوابی نگرفتم تا اینکه یک روز خودشان وارد سالن تولید چرم مصنوعی که به نام “ژرسنج” معروف بود شدند. گفتند: من هر کتابی را که در مورد چرم مصنوعی باشد نگاه کردم ولی فرایندی به نام “ژرسنج” وجود ندارد تا بتوانم شما را راهنمایی کنم.

“ژرسنج” نامی بود که مالک کارخانه برای تولید چرم مصنوعی و احتمالا محرمانه ماندن آن در ایران انتخاب کرده بود. ژرسنج ترکیبی از دو کلمه ژرسه و اسفنج بود. آن زمان جنس پارچه‌های پشت چرم پی‌وی‌سی ژرسه نام داشت و اسفنج نیز به واسطه ساختار سلولی چرم بود. در اصل ژرسنج همان فرایند “spread coating” است.

در حال حاضر وضعیت تولید انواع چرم مصنوعی را چگونه می‌بیند؟

استاد: نسبت به گذشته این صنعت در ایران پیشرفت قابل توجهی داشته است و کارخانه‌های مدرن و پیشرفته‌ای پا به عرضه ظهور گذاشته‌اند. بنظر من مشکل چرم مصنوعی ایران علاوه بر مشکلات ارزی و تحریم‌ها، کارگاه‌های زیر پله‌ای هستند که به دلیل سود‌آوری و طمع زیاد، کالای بدون کیفیت به بازار ارائه می‌کنند. بیشتر از پی‌وی‌سی، کربنات کلسیم مصرف می‌کنند و متاسفانه همراه با آن حلال‌های نفتی نظیر نفت و گازوئیل نیز استفاده می‌کنند، هیچ‌گونه سازمان و یا نهاد کنترل‌کننده‌ای در این مورد و عواقبی که برای مصرف‌کننده دارد، وجود ندارد.

در خاتمه ضمن تشکر از وقتی که در اختیارمان قرار دادید و بسیار موجب خرسندی ما و حتما مخاطبان محترم ما قرار خواهد گرفت، خواهشمندیم به منظور حسن ختام، چنانچه ناگفته ای مانده است، بفرمایید.

استاد: صنعت چرم مصنوعی تلفیقی از چندین دانش و هنر است. یک متخصص خوب باید خلاقیت داشته باشد و طراحی بداند. کسی در این صنعت موفق است که آرایش و ترکیب رنگ‌ها را بداند، و در کنار آن تخصص در پلیمر داشته و مکانیک و الکترونیک را نیز بداند. بنده نیز به سهم خودم از جنابعالی، مدیریت محترم ویکی شیمی و ماهنامه صنعت کفش تشکر می‌کنم. برای تمام اهالی دست درکار صنعت چرم مصنوعی ایران، آرزوی توفیق و سعادت دارم. به دلیل بیماری، چنانچه از نامی به نیکی، یاد نکردم، ننویسید… اهالی این صنعت، همه “نیک” هستند.

صنایع پلاستیک، همواره بر پاسداشت مقام و حرمت پیشکسوتان در بیان و زبان تاکید موکد داشته است، و برای استاد گرشاسبی نیز آرزوی سلامت و بهبودی عاجل دارد. باشد تا انتشار این گفتگوی کوتاه، تلنگری باشد بر بیش از چهل کارخانه داری که امروز می توانند با سلام و علیکی مختصر، انسانی عالی مقام را شادمان سازند و از انجام این مهم، سخت غافلند. دوست دارم پند گابوی بزرگ {گابریل گارسیا مارکز}، این شهیر درگذشته، که می گوید: ” … نیستی نه با سالخوردگی که با فراموشی فرا می رسد …. ” به یاد آورم و اینکه در آخر همه ما از جمله عدمیان خواهیم بود، کمی دیرتر و زودتر.

این مطلب با عنایت مهندس موسویان  از سایت ویکی شیمی برگرفته و در صنایع پلاستیک، پس از افزودن مقدمه ای منتشر شده است.

مطالب دیگری به قلم مهندس حمیدحامد موسویان در صنایع پلاستیک

Click the following banner, and find your Italian Made Machinery in 8 languages.

مطالب مرتبط برای شما