یک نخ سیگار
توضیح: سالهاست که قول داده بودم خاطراتم را از حضوری ۴۰ ساله در صنعت پلاستیک منتشر کنم. آن کار هنوز به نتیجه نرسیده و شاید اصولا به دلیل وجود صدها نام و افشای بسیاری اسرار، انتشارش در زمان زنده بودنم صلاح نباشد. پس تصمیم گرفتم برخی از خاطرات گل درشت را به صورت رمان درآورم. این نخستین رمان است و سبکی نو دارد. بخشی از آن روایتی و بخشی خاطراتی در رابطه با واقعه ای مستند است، که قرار بود به اعدام قانونی نگارنده ختم شود، اما خواست خداوند این نبود. اتفاقاتی خرد و عجیب، که هریک درست در زمان . مکان مطلوب یکی پس از دیگری رخ داد، کل نقشه را بر هم ریخت، و حکم اعدامی که صادر شده بود، لای پرونده قاضی قربانی اخته ماند. این رمان به صورت پاورقی (اصظلاح سابق نشریات کاغذی) و در قسمت های کوتاه در همین ستون به تدریج منتشر خواهد شد. اسامی برخی از افراد زنده و مسوولان فعلا به صورت مخفف آورده می شود. سایر اسامی کامل و مکان ها همگی واقعیست.
احمد علی ساعت نیا مهرماه ۱۳۹۹