به گزارش صنایع پلاستیک، متاسفانه و در کمال تاثر ساعتی قبل از درگذشت یکی دیگر از همکاران قدیمی ماهنامه صنایع پلاستیک مطلع شدیم. مرحوم نصرت الله کریمی بازیگر، کارگردان، مجسمهساز و عروسکساز امروز در ۹۵ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت. نصرت کریمی بیشتر به دلیل ایفای نقش “آقا جان” سریال دایی جان ناپلئون ساخته ناصر تقوایی در سال ۵۶ شناخته شده است اما غیر از این، او به دلیل فیلمهایی که ساخته هنرمندی پیشکسوت، بزرگ و در عین حال پر جنجال بود.
این پیشکوست عرصه سینما، تئاتر، مجسمه سازی و مطبوعات، (هنر و فرهنگ) بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در تحریریه ماهنامه صنایع پلاستیک حاضر بود و در ارتباط با کاربرد هنر و پلاستیک و بالعکس، به همراه دو نامدار دیگر عرصه روزنامه نگاری ایران مرحوم هوشنگ حسامی و مرحوم ثریا صدردانش که هر دو از برجستگان روزنامه کیهان بودند، با ماهنامه همکاری می نمود. خاطرات بسیاری جالبی از شخصیت طناز این استاد گرانقدر تا به حال توسط مووسس رسانه های صنایع پلاستیک، برای اینجانب نقل شده است که بسیار هم شیرین است.
در ادامه به یک بیوگرافی موجز و مختصر از وی اشاره ای کرده ایم و در انتها نیز فقدان وی را به جامعه هنری کشور تسلیت عرض نموده ایم. به یاد می آورم، در سالهایی که از سر ناچاری و برای امرار معاش، شمعدانی پرورش می داد در پاسخ به این پرسش یک مستند ساز، که پرسید: ” آقای کریمی بالاخره شما چه کاره اید؟ ” با همان حس خوش طبیعی پاسخ داد: ” فیلم سازم اما سی سالست فیلم نمی سازم! ” … یادش گرامی.
کریمی با الهام از نوعی خاص از کمدی ایتالیایی موسوم به لاندو بوزانکایی (هنرپیشه معروف ایتالیایی) ، فیلمهای «درشکه چی» ، «محلل» ، «تختخواب ۳ نفره» و «خانه خراب» را با نویسندگی و بازیگری خودش ساخت که هر کدام به یک موضوع اجتماعی در قالبی طنز میپرداخت و اتفاقا همین فیلمها باعث شد که بعد از انقلاب او در زمینه ساخت فیلم ممنوع الفعالیت شود.
ساخت فیلم “محلل” پیرامون یک مساله فقهی، شهید مرتضی مطهری را واداشت در همان زمان اکران در ابتدای دهه پنجاه جوابیهای بر این فیلم در مجله “زن روز” منتشر کند.
نصرتالله کریمی در اول دی ماه ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. وقتی تحصیلات ابتدایی را میگذراند، با اجرای تئاتر “روحوضی” آشنا و به تئاتر علاقمند میشود. وی با دیدن فیلمهای چارلی چاپلین به شدت تحت تاثیر او بود.
او بعد از ۳ سال یعنی از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ به تحصیل در زمینه هنرهای نمایشی، چهرهپردازی و طراحی صحنه، در تنها آموزشگاه تئاتر که در تهران وجود داشت، پرداخت. مهمترین استاد و راهنمای او در آن سالها، هنرپیشه و کارگردان برجسته تئاتر، عبدالحسین نوشین بود.
کریمی از سال ۱۳۱۹ به بعد به عنوان بازیگر، گریمور و طراح صحنه در تماشاخانههای مختلف تهران به کار پرداخت. او در سال ۱۳۲۳ به گروه تئاتر نوشین پیوست و تا سال ۱۳۳۱ همچنان در این گروه عضویت داشت. او از سال ۱۳۱۹ تا ۱۳۳۱ در تئاترهای مختلف به عنوان گریمور، بازیگر و گاه نمایشنامهنویس و کارگردان فعالیت میکرد.
در سال ۳۱ پس از ازدواج با یکی از بازیگران تئاتر سعدی، به اتفاق او برای تکمیل تحصیلات خود عازم ایتالیا شد و آنجا با وساطت سفیر وقت ایران دستیار سوم «ویتوریو دسیکا» شد. بعد از آن به جهت آموختن تئاتر عروسکی عازم پراگ( چک و اسلواکی) شد و آنجا بعد از گذراندن دوره پنج ساله رشتهٔ کارگردانی سینما و تلویزیون، یک سال نیز دوره تکنیک فیلمهای عروسکی را گذراند و با مدرک فوق لیسانس فارغالتحصیل شد.
بعد از چند سال کار تئاتر و دوبله فیلمهای خارجی به همراه حسین سرشار و فهیمه راستکار، در اردیبهشت ۱۳۴۳ به ایران مراجعت کرد و در همان سال به دعوت وزارت فرهنگ و هنر مسوولیت کارگاه نقاشی متحرک را به عهده گرفت و در آنجا فیلمهای زیادی را با تکنیکهای انیمیشن و عروسکی ساخت که در آرشیو وزارت ارشاد موجود هستند.
از سال ۱۳۵۰ شروع به ساخت فیلم سینمایی کرد و ۴ فیلم ساخت همان طور که ذکر شد هر کدام از آنها به نوعی جنجالی بود.
وی در سالهای پس از انقلاب به مجسمهسازی، ساخت تیزرهای تبلیغاتی و پرورش کاکتوس هم میپرداخت تا بتواند هزینه زندگیش را تامین کند. ساخت ۵۰۰ مجسمه و برگزاری بیش از ۱۰ نمایشگاه (صورتکها)، در کنار ساخت چندین تیزر یک دقیقهای برای مباره با آلودگی هوا، ایمنی، صرفه جویی آب و تنظیم خانواده در زمره این فعالیتهای کریمی هستند.
نکته جالب توجه این است که نصرت کریمی در دهه شصت به یک پرورشدهنده کاکتوس بدل شده بود. خودش در این باره گفته است: «فزونی قلمههای سادهام در پایان تابستان، مرا به پرورش دهنده کاکتوس تبدیل کرد تا جایی که بهترین گلفروشهای تهران خریدار کاکتوسهایم شدند! این تیغ های کاکتوس باعث شد که من به کسی بدهکار نشوم و سفره ام هم کمرنگ تر نشد.»
نصرت الله کریمی پدر بابک کریمی (بازیگر نقش قاضی فیلم جدایی نادر از سیمین) و همچنین پدر همسر مهرداد اسکویی مستندساز مطرح ایرانی است.
قابل توجه است که مرحوم نصرت الله کریمی با نصرت کریمی تفاوت دارد که در قید حیات است و به عنوان دستیار کارگردان در شماری از آثار سینمایی از جمله “سرب”، “ردپای گرگ”، “هور در آتش”، “کانی مانگا” و “کارناوال مرگ” در سینمای ایران فعالیت داشته است.
آقای مهرداد خدیر در نوشتاری با عنوان دردسرها و امتیازات همنامی/ از حسین خطیبی تا نصرت کریمی و عباس عبدی و البته هادی خسروشاهی! اشاره کردهاند که:
جالبتر از همه اما شیطنتی است که به مسعود کیمیایی -کارگردان پرآوازۀ سینما- نسبت داده میشود.
میگویند جوانی عاشق سینما و بازیگری روزها به او مراجعه می کند تا شاید نقشی در فیلمی به او بدهد و چون نپسندیده بوده طبعا نمی پذیرد. تا این که ناگهان خبردار می شود نام این جوان جویای نام نصرت کریمی است بی آن که هیچ نسبت و ربطی به نصرت کریمی فیلم های پیش از انقلاب داشته باشد و گویا بیشتر به خاطر نامش (نصرت کریمی) در نقشی کوتاه به بازی میگیرد.
وقتی نام او در تیتراژ میآید جماعت گمان میکنند همان نصرت کریمی معروف است که بعد از انقلاب اجازۀ بازی ییدا نکرد و در پایان فیلم گمان میکنند همین که نام نصرت کریمی در تیتراژ آمد و تصویر او را بر پرده ندیدند، به معنی حذف و سانسور نقش اوست!
با این در حال در دهه شصت هجری شمسی که بسیاری از برجستگان عرصه فیلم، تئاتر و به ویژه روزنامه نگاری و به طور کلی عرصه فرهنگ و هنر برای گذران زندگی خود، با سختی مواجه بودند، مدیر مسوول و بنیانگذار رسانه های صنایع پلاستیک، عده ای از این نامداران را در اولین نشریه تخصصی صنعت ایران گردهم آورد و نهال صنایع پلاستیک، توسط این بزرگان پرورانده شد.
به همین مناسبت، فقدان این همکار پیشکسوت دوست داشتنی و عزیز را، که پس از مرحوم استاد حیدری، استاد فیروز گوران و … جهان سرد ما را رها کرد و رفت، به جامعه هنری و مطبوعاتی و نیز به شخص مهندس احمدعلی ساعت نیا تسلیت عرض می نمایم.
روزبه ساعتچی