در مقالات مرتبط با صنایع پلاستیک بارها و بارها نام “اقتصاد چرخشی” با نامهای دیگر نظیر “اقتصاد دایره ای ” یا ” اقتصاد مدور” شنیده ایم که جملگی ترجمه Circular Economy هستند. اما به واقع مفهوم دقیق این واژه که به نظر می رسد، بازیافت و آینده پردازش پلیمرها را تحت تاثیر شدید خود قرار خواهد داد، چیست؟ اقتصاد چرخشی بر چه اصولی بنیاد شده است؟
به گزارش صنایع پلاستیک، اصول اقتصاد چرخشی به صورت کنشی با یک دیگر عمل می کنند، ویژگی های بنیادین زیر بیانگر یک اقتصاد چرخشی پاک است:
۱-حذف ضایعات:
هنگامی که مواد مصرفی زیستی و صنعتی در تولید کالاها با دقت و میزان سازگاری مناسب، طراحی شوند، ضایعاتی وجود نخواهد داشت. از منظر اقتصاد چرخشی، ضایعاتی که به آسانی قابلیت تبدیل شدن به کود را دارند و مواد صنعتی، پلیمرها، آلیاژها و سایر ترکیبات مصنوعی به گونه یی طراحی می شوند که با صرف حداقل انرژی و حفظ بالاترین کیفیت، مجدد در تولید کالا باز استفاده می شوند. گاهی ممکن است
فرآیند بازیافت، منتج به کاهش کیفیت محصول برای برگشت آن به چرخهی تولید به شکل مادهی اولیه باشد. در اقتصاد چرخشی ضایعات، به عنوان یک نهاده مجدد توسط خود بنگاه و یا سایر بنگاههای دیگر استفاده می شود و حجم بسیار کمی از آن به زبالهی نهایی تبدیل می شود. اجرای شیوه های کاهش تولید زباله، نقش
موثری در حفاظت از محیط زیست به شرح زیر دارد:
- کاهش آلودگی آب، خاک و هوا.
- کاهش مصرف انرژی.
- فراگیری فرهنگ بازیافت و استفاه ی مجدد در جامعه.
- کاهش آلودگی جمع آوری و حمل و نقل زباله ها.
- کاهش نیاز به زمین برای دفن زباله.
- حفاظت از خاک با جلوگیری از فرسایش و حفظ آب در خاک.
- کاهش هزینه های مدیریت زباله در مراحل نگهداری، جمع آوری و حمل و نقل.
- کاهش تولید گازهای گلخانه ای.
همچنین مزایای اقتصادی کاهش تولید و بازیافت زباله شامل موارد زیر است:
- صرفه جویی در هزینه های جمع آوری، حمل و نقل و مدیریت زباله ها.
- با تفکیک زباله های تر و ارسال آنها به مجتمع های تولید کمپوست، حجم و وزن نهایی زباله هایی که باید
دفن بهداشتی شوند کاهش می یابد و این سبب تقلیل هزینه های بهره برداری میشود. - تولید کود کمپوست با اشتغالزایی و تحقق درآمد حاصل از فروش کود کمپوست همراه خواهد بود.
- کاهش مشکلات دفن بهداشتی زباله (مانند بو، شیرابه، پراکندگی، آتش سوزی و…)
- تقلیل نیروی انسانی و تجهیزات لازم متناسب با میزان کاهش زباله.
- کاهش زمان صرف شده برای جمع آوری، حمل و نقل، دفع مواد زاید و مدیریت بهینه ی زمان.
- افزایش بهره برداری از زمین و حفظ آن برای نسلهای آینده.
- ارتقای ایمنی و سلامتی و تقلیل آلودگی محیط زیست.
- کاهش هزینه های سربار و هزینه های پاکسازی و زدایش آلودگی از محیط زیست.
- صرفه جویی در مصرف انرژی.
- نظام مند شدن برنامه های جمع آوری، نقل و انتقال ضایعات.
- نظارت بهتر بر ضایعات تولیدی و تفکیک اصولی ضایعات.
- کاهش هزینه های راهبردی و نگهداری از طریق استفاده ی بهینه از مواد خام با هزینه ی کمتر، تولید با
کیفیت بالاتر و هزینه ی کمتر و ارزش افزوده ی مواد بازیافت شده با استفاده ی مجدد آنها. - ارتقای سطح فرهنگ محیط زیستی جامعه و ایجاد بستر مناسب برای همکاری آنان در برنامه های مدیریت
ضایعات. - بازیابی و فروش مقادیر قابل ملاحظه ای از ضایعات و استفاده ی آنها در فرآیند تولید.
- فراهم آوردن زمینه های تحقیقاتی برای بازیابی و شیوه های بهینه ی دفع ضایعات.
- تخصیص بودجه ی لازم برای اجرای پروژه های موثر بر نظام مدیریت بر ضایعات.
۲ .انعطاف پذیری از طریق تنوع سازی کالاها
اقتصاد چرخشی مدلی انعطاف پذیر است که امکان تفکیک رشد اقتصادی و توسعه از مصرف منابع محدود را در بلند مدت ارایه و امکان ارایه ی فرصت های نوآوری را در تمام بخش ها فراهم می کند . این مدل در مقابل اقتصاد خطی قرار دارد که به طور قطع بر روی مدل بهره برداری، ساخت و زباله متمرکزمی شود (گهواره به گور در مقابل گهواره به گهواره) و با استفاده ی بیش از حد منابع طبیعی و انرژی های غیرقابل تجدیدپذیر ناسازگار است. در این مدل، به دلیل حداکثرسازی ظرفیت و نیل به مطلوبترین
بازدهی، سامانه های متنوع با ارتباطات زیاد و با مقیاس های بزرگ، در مواجه با شوک های خارجی انعطاف-
پذیری بیشتری دارد.
۳.استفاده از انرژی های تجدید پذیر
واحدهای تولیدی و صنعتی ناگزیرند که از منابع انرژی تجدیدپذیر (جزر و مد، باد، خورشید، موج، برق آبی، زمین گرمایی، زیست توده و اتمی) استفاده کنند. دستیابی به این هدف از طریق کاهش آستانه ی مصرف انرژی مبتنی بر الزامهای اقتصاد چرخشی محقق می شود. برای نمونه اگر چه در تولید محصولات کشاورزی از انرژی خورشیدی استفاده می شود، اما مقدار قابل توجهی از سوختهای فسیلی در تولید کودهای شیمیایی و ماشین آلات کشاورزی به کار میرود. واحدهای تولیدی مواد غذایی و کشاورزی از طریق بهینه سازی نهاده های تولید، می توانند مصرف سوخت فسیلی را کاهش داده و مقدار زیادی انرژی از محصولات کشاورزی به دست آورند.
۴..تفکر نظام مند
به مجموعه ای از عناصر گفته می شود که برای ایجاد رفتاری خاص با یک دیگر به تعامل می پردازند. مفهوم تفکر نظام مند بخشی از حوزه ی پویایی شناسی است که در سال ۱۹۵۶ توسط جی فارستر بنیان نهاده شد. به اعتقاد فارستر، برای آزمودن ایده های جدید در نظام های اجتماعی، به شیوه هایی بهتر و مشابه با شیوه های آزمودن ایده های مهندسی نیاز است. تفکر نظام مند این امکان را فراهم می کند تا شناخت دقیقی از سامانه های اجتماعی و بهبود آنها به دست آید. رویکرد تفکر نظام مند با شیوه های تحلیلی سنتی فرق اساسی دارد. شیوه های تحلیل سنتی، بر تفکیک نظام مند به اجزای قابل مطالعه متمرکز است. ریشه ی واژه ی انگلیسی تحلیل یا آنالیز، به معنای شکستن اجزای تشکیل دهنده است. در مقابل، تفکر نظام مند بر این متمرکز است که چگونه موضوع مورد مطالعه، با سایر اجزای نظام در تعامل است و به جای این که اجزای کوچکتر به طور جداگانه مطالعه شوند، در تفکر نظام مند، تعداد تعاملات بیشتری در نظر گرفته میشود و خروجی های حاصل از تفکر نظام مند، با نتایج به دست آمده از شیوه های تحلیل سنتی متفاوت است، به خصوص زمانی که مسئله ی مورد مطالعه از نظر ساز و کار و پویایی، پیچیده باشد یا بازخوردهای فراوانی از عناصر داخل یا خارج نظام بر آن تاثیر داشته باشند.
این ویژگی ها سبب شده تا دشوارترین مسایل به شیوه های اثر بخش تر حل شوند. تفکر نظام مند به تحلیل مسایلی که موضوع های پیچیده ای دارند، مسایلی که به شدت به گذشته و عامل های متعددی وابسته هستند و مسایلی که ریشه در هماهنگی های نامؤثر عناصر درگیر دارند، می پردازد. چگونگی تاثیر اجزای یک نظام بر یک دیگر و تاثیر متقابل نظام و اجزای آن مهمترین ویژگیهای هر سامانه ای است.
در اقتصاد چرخشی اجزای نظام ها از منظر اجتماعی و محیط زیستی بررسی می شوند. تفکر درون سامانه ای به طور معمول بیشتر به نظام های پرقدرتی اختصاص دارد که سامانه هایی غیرخطی، بازخوردی و بسیار به هم پیوسته اند. در این سامانه ها، شرایط مبهم آغازین با بازخوردها، ترکیب شده و اغلب منجر به پیامدهای شگفت انگیزی می شود، که بسیاری اوقات با نهاده های تولیدی تناسبی ندارند. چنین سامانه هایی نمی توانند در راستای متعارف و خطی مدیریت شوند و برای تغییر، به انعطاف پذیری و انطباق بیشتری در بستر رویکردهای چرخشی نیاز دارند.
۵.تفکر در سیر نزولی
ایجاد ارزش افزوده و مصرف نهاده های طبیعی در تولید کالاها، مانع از ایجاد ارزش افزوده در تولید کالاهای دیگر می شود. در فرآیندهای زیستی )اکوسیستمی( کالا توسط میکروارگانیسم هایی مانند باکتریها و قارچ ها تجزیه شده و انرژی و مواد مغذی از کربوهیدراتها، چربیها و پروتئینها آزاد می شود. برای نمونه، ارزش تجزیه ی بیولوژیک چوب و استحصال موادی مانند الکل، الوار و سازه های چوبی، به مراتب بیش از ارزش سوزاندن آن است. بدیهی است با استحصال الکل از چوب، تولید الوار و یا سازه های چوبی فرصت سوزاندن آن از بین میرود و بر عکس.