اطلاع از درگذشت کارآفرینی با بزرگی نام شاهرخ ظهیری، برای مدیر رسانه های صنایع پلاستیک شوکی بزرگ بود. او بی درنگ و بعد از اطلاع چنین نوشت:
“درگذشت این کارآفرین بزرگ، یکی از اسطوره های مقاومت در برابر زورخواهی های دولتی ها، انسانی موثر در تغییر فرهنگ غذایی مردم ایران، و انسانی که “مهرام” را که ریشه و شیره جانش بود، وقتی به تشبثی خواستند ازو بگیرند، که گرفتند، با صبوری لبخند زد و تمام غم را به درونش ریخت از صمیم قلب تسلیت می گویم. او برای من دوستی بزرگ و راهنمایی صادق بود و مرا مجبور کرد در دوران جنگ و وقتی که درهای فلزی ظروف سس دیگر به دلیل کمبود ارز امکان ورود نداشت، یک هفته ای یک درپوش پلاستیک ساده با کارایی بالا را طراحی و تولید کنم. روحش شاد و غمی بزرگ در این جمعه بر دلم نشست. (ساعت نیا)
بیوگرافی شاهرخ ظهیری مهرام
در زندگی نامه شاهرخ ظهیری اینگونه آمده است که: شاهرخ ظهیری در سال ۱۳۰۹ در شهر ملایر متولد شد. او در خانواده ای متوسط در ملایر زندگی می کرد، پدرش اهل ملایر و مادرش اهل تهران بود، شغل پدرش کشاورزی بود. در اصلاحات ارضی شاه معدوم بیشتر دارایی پدرش از دست رفت. تا سن ۲ سالگی در ملایر زندگی کردند و بعد از آن هم به تهران آمدند و دو سالی هم در تهران بودند که بعد به خاطر شغل پدر ( مجبور به استخدام در دارایی قم شد به عنوان رئیس) از سن ۴ سالگی به مدت ۱۲ سال در شهر مذهبی قم ساکن بودند و شاهرخ ظهیری دوره دبستان و دبیرستان را در همان شهر سپری کرد. پدر وی خیلی زود فوت کرد و شاهرخ به عنوان پسر ارشد مسئول اداره خانواده شد، لذا تحصیلاتش در این مقطع تا دیپلم (پنجم دبیرستان آن زمان) ناتمام ماند و ناچار به استخدام فرهنگ درآمد و معلم شد.
بعدها همزمان با معلمی وارد دانشگاه شد و لیسانس حقوق قضایی گرفت و از معلمی به دبیری ارتقا رتبه پیدا کرد اما این کار از نظر درآمدی و ذهنی و روحی او را راضی نمی کرد. شاهرخ فکرهای بزرگی در سر داشت و استعداد خدادادی را در خود کشف کرده بود. بنابراین فکر کرد در کنار تدریس، کار دیگری را نیز شروع کند، لذا تحصیلدار یک کارخانه پارچه بافی شد. صبح ها در آنجا کار می کردم و عصرها در دبیرستان درس می داد. کم کم به لحاظ صداقتی که داشت و در کار بازاریابی و فروش خبره بود، مورد توجه صاحبان کارخانه قرار گرفت و پس از اینکه کار کارخانه افزایش یافت و به رشته های دیگر چون واردات ماشین آلات کشید، به عنوان مدیر فروش از کف بازار به بالای شهر آمد و آنجا هم به خاطر فروش بالایی که داشت و صمیمانه کار می کردم و در بین سایر شرکت ها شناخته شد. این نقطه ورود شاهرخ به کار تجارت است. در آن زمان مهدی بوشهری شوهر اشرف، خواهر شاه معدوم به همراه اسدالله علم وزیر دربار و چند نفر دیگر گروهی تحت عنوان ماه داشتند که صاحب شرکت های متعدد در رشته های گوناگون بود. مانند ماه یار، مه کشت، ماه سال و غیره.
کارآفرینی به شیوه شاهرخ ظهیری
مهندس شاهرخ ظهیری مدیر شرکت مه کشت شد که کار تجارت و واردات تراکتور و کمباین را داشت. کمی بعد به خاطر باند بازی های قدرت قرار شد بوشهری از شرکت خارج شده و اصولاً شرکت به هم بخورد. کمی قبل از این ماجرا از شاهرخ ظهیری خواسته بودند کنار کارهای ساختمانی، نیروگاهی، برق و غیره در صنایع غذایی نیز وارد شود و یک شرکت صنایع غذایی تاسیس کنند. آنها در فکر تأسیس بودند و نام آن را نیز انتخاب کرده بودند که کارگروه ماه به هم خورد و بیرون آمدند. سپس تصمیم گرفتند ایده تأسیس این شرکت را خودش دنبال کند و همراه یک شریک دیگر در سال ۱۳۴۹ مهرام را با یک میلیون تومان سرمایه تأسیس کرد.
بزرگ ترین خلاقیت مهندس شاهرخ ظهیری با مهرام تولید سس مایونز است. شاید باور نکنید اما آن زمان کسی نمی دانست مایونز چیست، چگونه خورده می شود و مصرفش برای چیست.
برای شروع کار مهرام مثلاً انها سراغ تولید رب گوجه فرنگی که همگان می شناختند نرفتند. آنها خلاقیت ایجاد کردند تا یک فرهنگ غذایی جدید در کشور درست شود تا جایی که هنگام جنگ تحمیلی سس مایونز بازار سیاه پیدا کرد!
اوایل کار کسی اصلاً سس مایونز را تحویل نمی گرفت و آنها برای جا انداختن آن روش های جدید بازاریابی ابداع کردند که یکی از آنها خرید کاذب بود. شاهرخ ظهیری ۴۰ ـ ۳۰ نفر از مرد و زن و بچه و پیرمرد را استخدام کرده بود که بروند در مغازه ها و سس مایونز بخواهند و بخرند. شاهرخ خود این سس ها را می خرید و کارتن می کرد و دوباره به مغازه ها می داد. در نتیجه ۵۰ درصد تولید را خودش میخرید و ۵۰ درصد دیگر را مغازه دارها می فروختند بعد دید این کار کافی نیست. مغازه دار باید علاقه مند به فروش کالای او شود. آن زمان که کامپیوتر نبود. به ویزیتورهایش گفت تاریخ تولد مغازه دارها را که اکثرا آذری زبان بودند بگیرند. براساس تاریخ تولد افراد کارت تبریک چاپ کرد و با یک سبد گل برایشان می فرستاد. بعد آنها تلفن می کردند می گفتند بابا ما خودمان هم یادمان نبود تولدمان کی است، دست شما درد نکند. به این ترتیب کم کم فروششان زیاد شد. چون مغازه دار می گفت وقتی چنین شخص بامعرفتی برای من گل فرستاده و تولدم را تبریک گفته، باید جنس او را بفروشم؛ لذا به هر صورتی بود، سس مایونز را برای شاهرخ تبلیغ و به مشتری اش توصیه می کرد. واقعاً روزهای سخت، پرکار، پرهیجان و پرباری بود. تجربه ها آموخت. او از ورشکستگی و بی چیزی شروع کرد و از صفر بالا آمد؛ اما بدون حساب و کتاب نبود.
راز موفقیت شاهرخ ظهیری در ۳ چیز خلاصه می شود:
صداقت – مقاومت – پشتکار
راه حل بسیاری از مشکلات کار و زندگی ابتکار وخلاقیت است وگرنه کسی با اتکا به سرمایه و امکانات مادی کارآفرین نمی شود و اگر هم که کارآفرین بشود یقیناً کارآفرین موفقی نخواهد شد.
“پس از خاتمه جنگ تحمیلی، مشکلات اقتصادی به گونه ای دیگر بر سر جامعه صنعتی ایران خراب شد. بانک مرکزی در آن زمان اعتبارات شرکت های خصوصی را تا ۵۰ درصد کاهش داد و به این ترتیب واحدهای تولیدی بخش خصوصی برای خرید و تأمین مواد اولیه با مشکل مواجه شدند. شرکت مهرام نیز که تا پیش از این در قالب سهامی خاص فعالیت میکرد به ناچار به سهامی عام تبدیل شد و با ورود ۵۰ درصد سرمایه شرکت به بورس جان تازه ای گرفت. شاهرخ ظهیری در آن زمان بود که دیگر توان اداره مهرام را در خود ندید. بالارفتن سن و بیماری قلبی او باعث شد از مدیریت مهرام کناره گیری کند. با این حال پایگاه دیگری برای ادامه فعالیت ظهیری فراهم بود. او در زمان اداره مهرام همکاری مستمری با اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران داشت و همزمان با برگزاری اولین دوره انتخابات اتاق به عضویت هیات نمایندگان پارلمان بخش خصوصی درآمده بود. شاهرخ ظهیری بیش از ۳۰ سال است که عضو اتاق بازرگانی تهران است و طی دو دوره اخیر در سمت عضو هیات رئیسه اتاق تهران و به عنوان خزانه دار اتاق تهران مشغول به فعالیت است.
عکس شاهرخ ظهیری
برای شهروندانی که نزدیک به سه دهه محصولات غذایی مهرام را مصرف می کنند جالب است بدانند که بنیانگذار این کارخانه غذایی چه کسی بوده است. شاید برایشان جذاب باشد که بدانند چه کسی با فرستادن شاخه گل و کارت تبریک در روز تولد فروشندگان محصولات مهرام سعی در شناخت محصولات کارخانه اش در بین مارکتها و برندهای مختلف داشت. شاید بعد از گذشت چندین سال برایتان جالب باشد که چه کسی با خرید کارخانه سرکه از پسر پهلوی اولین سس را وارد سفره های ایرانی ها کرد. آن زمان که هنوز طریق مصرفش را نمی دانستیم. مردی که با گذشت بیش از نیم قرن از فعالیتش در عرصه اقتصاد روزی ۱۲ ساعت با انرژی کار می کند و هنوز هم مثل روزهای جوانی اش از بیکاری نفرت دارد.شاهرخ ظهیری در ماههای آخر زندگی رهیچ گونه فعالیت اقتصادی نداشت و تنها دلمشغولی اش، حضور در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران بود.
روحش شاد