نگاهی به معاملات محصولات مختلف در بورس کالای ایران اعم از محصولات فولادی، پلیمرها و محصولات شیمیایی نشان میدهد که بهرغم بهبود وضعیت این بازار و اتخاذ سیاستهای مناسبتر در مقایسه با ابتدای سال جاری، حجم معاملات به تدریج روند کاهشی به خود گرفته است. طبق نمودارهای همراه، میزان معاملات برای فولاد که در اردیبهشت ماه سال جاری به ۸۰۰ هزار تن رسیده بود در آبان به ۳۹۵ هزار تن و در ۲۵ روز آذر به ۱۵۵ هزار تن رسیده است. این در حالی است که عرضههای مناسبی برای آن صورت گرفته است.
به گزارش صنایع پلاستیک به نقل از دنیای اقتصاد، در تالار محصولات پتروشیمی حجم معاملات برای محصولات پلیمری از ۳۰۰ هزار تن در خرداد به ۱۳۴ هزار تن در ۲۵ روز آذر ماه رسیده است. در همین تالار حجم معاملات محصولات شیمیایی از ۱۵۰ هزار تن در تیر ماه به ۸۰ هزار تن در آذر ماه رسیده که تمام این ارقام نشان دهنده افت حجم معاملات محصولات پایه در بورس کالا است. این در شرایطی است که بازخوانی پرونده ۹ ماه گذشته بازارهای پایه حکایت از موضوع دیگری دارد.
با نگاهی به روند ۹ ماه گذشته در بازارهای پایه کشور میبینیم که افزایش قیمت ارز باعث شد تا حجم زیادی از تقاضای کاذب روانه بازارها شود و با توجه به اختلاف قیمتی بین بورس کالا و بازار آزاد تقاضای فوقالعادهای به بازار هدایت شد. در آن مقطع زمانی یکی از نگرانیها آن بود که محصولات مورد نیاز صنایع پاییندستی در اختیار آنها قرار نمیگیرد. بر این اساس سیاستگذاریهایی لازم بود تا این مشکل برطرف شود و مواد اولیه مورد نیاز صنایع پاییندستی به سهولت تامین شود. این سیاستگذاریها که شامل آزادسازی سقف رقابت و تعیین قیمت بر اساس دلار نیمایی بود باعث شد تا تقاضای کاذب از بازار خارج شود و حجم عرضهها نیز متناسب شود؛ از طرفی قیمتها نیز تعدیل شد با این حال حجم معاملات در بورس کالا باز هم کاهش یافت. این در حالی بود که انتظار میرفت تنها اتفاقی که بیفتد انتقال معاملات از تقاضای کاذب به تقاضای واقعی موجود در بازار آزاد باشد. به عبارتی انتظار میرفت بخشی از تقاضای معطل مانده که نمیتوانست نیاز خود را از بورس کالا تامین کند و در بازار آزاد این نیاز را از واسطهها میخرید محصول خود را از طریق بورس کالا تامین کند، این در حالی است که این اتفاق بعد از سیاستهای دولت و بورس کالا چندان به چشم نمیخورد.
این وضعیت تقریبا در همه بازارها مشاهده میشود و به بازاری خاص اختصاص ندارد که این موضوع نگرانیهای متعددی را نمایندگی میکند، از جمله اینکه تقاضای واقعی سهم زیادی از کل تقاضای محصولات پایه را در اختیار ندارد و تنها زمانی که بازارها با عدم تعادلهای ناشی از قیمت روبهرو میشوند، شاهد اوجگیری تقاضا هستیم. این نکته البته قابل اثبات است؛ زیرا با توجه به وجود تعداد زیادی مجوزهای صنعتی در صنایع پاییندستی در بخشهای مختلف که ممیزی نشدهاند و میتوانند از کانال بهینیاب وارد چرخه معاملات بورس کالا شوند، اینطور به نظر میرسد که صنایع پاییندستی به شدت در برهههای مختلف به مواد اولیه احتیاج دارند. این در حالی است که صاحبان همین مجوزها بعد از کاهش تنش در حوزه اقتصادی بازار به سرعت از عرصه مبادلات و تقاضا برای این محصولات خارج میشوند و در نتیجه حجم معاملات با افت روبهرو میشود.
در این بین اما فعالان صنایع پاییندستی واقعی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به اینکه متاسفانه ساختار شناسایی فعالیتهای واقعی از کاذب اغلب با اشکالات ساختاری روبهرو است، میگویند دولت اقدامات مناسبی برای بهبود وضعیت صنایع پاییندستی انجام داده؛ اما یکی از مهمترین این اقدامات را که همان اصلاح سامانه معرفی متقاضیان مواد اولیه به بورس کالا (بهین یاب) است، هنوز در دستور کار خود قرار نداده است و این موضوع میتواند در شرایط ملتهب بازارها بار دیگر مشکلآفرین باشد.
به گفته آنها مادامی که یک سیستم رگولاتوری مناسب و قوی وجود نداشته باشد، مشکلاتی مشابه آنچه در سال جاری شاهد آن بودیم باز هم رخ خواهد داد. بنابراین از ابتدای زنجیره شناسایی تولیدکننده واقعی گرفته تا نظارت بر انتقال محصول به حوزه تولید پاییندستی و… همگی باید تحت نظارت قدرتمند یک نهاد ناظر باشد که در کشور ما در این بخش مشکلات جدی مشاهده میشود و همین عوامل در چند دوره مشخص باعث شد بازارهای مختلف با التهاب آفرینی تقاضای کاذب با رشد غیرمنطقی قیمتها روبهرو شوند.
در این بین یکی از موضوعاتی که فعالان صنایع پاییندستی به آن اشاره میکنند مساله دلاریزه بودن بازارها است. به گفته آنها طبیعی است که باید برای تعادل بخشی بین جریانهای ورودی و خروجی کالا و به منظور کنترل فرآیند قاچاق عامل دلار در قیمتگذاری مورد توجه قرار گیرد؛ اما بسیاری از دلالان با استفاده از همین ترفند شرایط را برای التهاب بازارها به هم میریزند. بنابراین باید از هر گونه وقفه در آزادسازی قیمتی در بازار خودداری کرد و اجازه داد بازارها از روند منطقی عرضه-تقاضا تبعیت کنند. تمام این موارد در حالی است که صنایع پاییندستی همچنان از عدم تامین به موقع مواد اولیه گلایه دارند؛ اما به نظر میرسد هنوز مواد اولیه از بازار آزاد تامین میشود؛ درحالیکه شرایط برای معاملات از کانال بورس کالا کاملا فراهم است.
در این باره یک کارشناس اقتصادی معتقد است مشکل اصلی را باید در وضعیت رکودی تولید دید. به عقیده وی در شرایط رکودی خودبهخود معاملات مواد اولیه با کاهش روبهرو میشود و باید در همین راستا نیز به موضوع دقت کنیم که درست است مواد اولیه در بورس کالا به میزان کافی عرضه میشود، اما نبود تقاضا ریشه در رکود دارد.
به گفته وی، مشکل دیگر که در ایران بهصورت تجربی همیشه دیده میشود آن است که در شرایط کاهش قیمت تقاضا نیز کاهش مییابد؛ زیرا خریدار منتظر افت بیشتر قیمتها میماند تا از مزایای این موضوع استفاده کند و این شرایط برای تولیدکننده بالادستی خطرناک است. اکنون قیمت در بازارهای پایه برخلاف روند چند ماه گذشته و بهصورت معکوس است؛ بهطوریکه نگرانیها از صنایع پاییندستی به صنایع بالادستی شیفت پیدا کرده و نگرانی فعلی، عدم تامین هزینهها در این بخش است. بر این اساس باید گفت در شرایط کنونی نیز باید مراقب بود چرخه کامل اقتصاد تولید دچار بحران نشود.