به گزارش صنایع پلاستیک، حجت اله عبدالملکی وزیر کار و رفاه اجتماعی، در بازدید از شرکت تولیدی تهران [TTD] گفت: شرایط کارخانه های تعطیل شده بررسی می شود و با برنامه مشخص و دقیق، دوباره به چرخه تولید باز می گردند.
وی در ادامه افزود، دولت سیزدهم با عزم جدی پیگیر احیای صنایع تولیدی است. این وزیر جنجالی دولت رییسی که مقدمات استیضاحش در مجلس انقلابی مهیا شده است، به این موضوع اشاره نکرد که ریشه های اساسی که باعث خشکاندن ریشه کارخانجات معظم و پربازدهی چون تولیدی تهران شد، چه بوده است؟
حال پرسش ما از آقای وزیری که معتقدست که کارآفرینی هنوز با یک میلیون تومان ممکن است، اینست که آی مشکلات و زمینه هایی که باعث شد، کارخانجات تولیدی تهران، یکبار به تعطیلی کشانده شوند، از اقتصاد و اجتماع ما برچیده شده است؟ آیا مدیریت فشل دولتی جای خود را به مدیریت چابک بخش خصوصی داده است؟ آیا مراد اریه ها، بازتولید شده اند؟ آیا امروز، تهیه مواد اولیه از زمانی که تولیدی تهران بسته شد، آسان تر شده است؟ فساد و رانت از اقتصاد کشور رخت بربسته است؟ یا این عوامل، که عمده دلایل از بین رفتن چنین بنگاه های سابقا خصوصی و پر بازدهی بودند، در صورت وجود دوباره دامان این قبیل کارخانجات را نخواهند گرفت؟ آیا سرمایه گذاری مجدد، روی پروژه هایی که یکبار با همین شیوه مدیریتی به محاق رفته اند، نابود سازی سرمایه های ملی نیست؟ احیای تولیدی تهران، از نظر فنی ارزیابی شده است؟ قرارست که چه کس یا کسانی سرمایه گذاری لازم را برای راه اندازی مجدد این واحد معظم تامین کنند؟ ما با اصل کار نه تنها مشکلی نداریم که معتقدیم، یگانه راه بازگشت صنعت مملکت، خاصه صنایع پایین دستی واگذاری آن به اهلش در بخش خصوصی است، اما پیش از آن بهتر نیست، شرکتها، کارخانجات و تولیدی هایی که هم اکنون وجود دارند، و در آستانه تبدیل شدن سرنوشتشان به سرنوشت تولیدی تهران هستند، را مورد حمایت قرار داد و سپس به فکر احیای آنچه در یک فرصت سوزیِ نه چندان سهل انگارانه ، رو به زوال گذاشته است، بود؟
آیا آقای وزیر کار،قوانین و فضای کسب و کار نسبت به یک دهه و اندی پیش که این کارخانجات با سابقه، به تعطیلی کشانده شدند، بهتر شده است؟ آیا بخش خصوصی واقعی حق حیات و تنفس دارد؟ آیا قرارست که سیت های مدیریتی مجموعه معظمی چون کارخانجات تولیدی تهران، به سرنوشت هیات مدیره و مدیرعامل دومین بزرگترین هلدینگ پتروشیمی خاورمیانه بدل گردد و عده ای کار نابلد سکان سرمایه گذاری چنین سنگین را به عهده گیرند؟ این ها و دهها سووال دیگر، مجموعه از تردیدها را در مورد اصالت این قبیل سیاست گذاری ها، و اقدامات تشدید می کند!!
شرکت تولیدی تهران از قدیمیترین برندهای صنعتی در سال ۱۳۳۶ به ثبت رسید و فعالیت را با ظرفیت ۱۷.۲ هزار تن در ۱۲ واحد، درسال ۱۳۳۹ آغاز کرد. این شرکت در اوایل دهه ۷۰ به تولید انواع پتو، منسوجات، فوم و ابر، ژرسنج (چرم مصنوعی)، ملامین، سفره و کفپوش و دیگر محصولات با پایه PVC مشغول بود و در اوایل دهه ۸۰ با وارد کردن دستگاه تولید چرم مصنوعی از ایتالیا برای اولین بار در ایران، تولید چرم مصنوعی را نیز به تولیدات افزود.
این شرکت پنجم فروردین سال ۸۰ با قیمت ۳۵۵۳ ریالی وارد بورس شد و ۲۹ فروردین سال ۸۵ به دلیل عدم رعایت دستورالعمل و الزامات با قیمت ۹۰۳ ریالی با توقف نماد و لغو پذیرش روبرو و از بورس اخراج شد.
از اوایل دهه ۹۰ ضعف ساختار مدیریتی، عدم به روز رسانی واحدها، نبود صرفه اقتصادی و فقدان توان رقابت با صنایع کوچکتر از نظر قیمت، حضور نیروی کار مازاد در کنار سوءمدیریتها و تخلفات و تبانیهای مدیران وقت کارخانه بهتدریج به کاهش سوددهی و در نهایت، زیانده شدن از سال ۹۲ منتهی شد و با افزایش زیان انباشته به ۶۰ میلیارد تومان، مجمع شرکت در سال ۹۴ تصمیم به تعطیلی کارخانه و بازخرید نیروها گرفت.
این ها همه در حالی اتفاق افتاد که در همان زمان شنیده می شد، گروهی از دارندگان رانت در دولت مستقر، که کارشان واردات محصولاتی مشابه تولیدات کارخانجات تولیدی تهران بود، در به تعطیلی کشاندن این واحد نقشی به غایت منفی بازی کرده اند. نمی خواهیم صرفا انتقاد کنیم، اما همچنان بستر رانت، رانتخواری و فساد به نظر شدیدتر از اوایل دهه نود، فراهم است، تحریم ها کمر اقتصاد کشور را خم کرده اند و پاندمی هم آسیب های خود را به سیستم وارد کرده است، در چنین شرایطی راه اندازی مجدد واحدهای چون تولیدی تهران، زیر نظر بنیادها و نه بخش خصوصی واقعی، به راستی می تواند از اساس ممکن و حتا در صورت امکان مصدر خدمات معناداری به صنعت کشور باشد؟
توضیحات تصویر: تمام آنچه از تولیدی تهران باقی مانده است، چندین سوله خالی است!!!