به گزارش صنایع پلاستیک، دیروز یک خبر کوتاه و شوکه کننده فضای مجازی خاصه بخش هایی که عمدتا مرتبط با صنایع پتروشیمی بودند به لرزه در آورد!!! عبدالعلی علی عسگری، ریاست سابق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی جایگزین جایگزین جعفر ربیعی مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس شد!!! فارغ از هر کارنامه ای که علی عسگری در بزرگترین هلدینگ پتروشیمی کشور، که دارای سهام بیش از یک سوم پتروشیمی های کشورست، به دست آورد، این انتخاب نکات و مطالب هویدا و پنهان بسیاری در خود دارد که از مدیریت ناکارآمد، رانتی و فشل در سازمان های دولتی و خصولتی پرده بر می دارد.
برای درک بهتر اتفاقی که افتاده است، نخست باید بدانید هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، چگونه جایی است و از نظر تکنولوژیک و درآمدی چه جایگاه کم نظیری در اقتصاد ایران دارد. این هلدینگ دارای ۳۳ درصد سهام پتروشیمی های کل کشور است و از همین رو بزرگترین بنگاه صنعت پتروشیمی به شمار می رود. شاید از همین روست که سهام عدالت، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و صندوق بازنشستگی وزارت نفت سه سهامدار عمده این ابر هلدینگ در کشور هستند، که چندین و چند سال است بدون هیچ رقیبی در پایان سال در جایگاه نخست سودآورترین و بزرگترین شرکت ایرانی قرار می گیرد.
هلدینگ خلیج فارس صاحب اصلی و سهامدار عمده پتروشیمی بندرامام، پتروشیمی اروند، پتروشیمی تندگویان (تولیدکننده انحصاری PET در ایران)، پتروشیمی فجر، پتروشیمی بوعلی(دومین غول آروماتیک کشور)، پتروشیمی مبین، پتروشیمی ایلام، پتروشیمی کارون، پتروشیمی پارس، عملیات غیرصنعتی پازارگاد، پتروشیمی نوری (غول آروماتیک ایران و خاورمیانه) و پالایشگاه گاز بیدبلند است. همچنین این هلدینگ شرکت بازرگانی خلیج فارس را برای صادرات خود که سالانه بیش از ۹ میلیارد دلار تخمین زده می شود، راه اندازی کرده است و شایعاتی از ارایه شرکت بازرگانی پتروشیمی با اموال و دارایی های فراوان در سطح جهان در ازای بدهی های این شرکت به هلدینگ به گوش می رسد.
از نظر منطقه ای هلدینگ خلیج فارس قبل از شرکت پتروشیمی امارات، قطر و …. پس از شرکت پتروشیمی سابک عربستان صعودی، دومین شرکت بزرگ پتروشیمی خاورمیانه به شمار می رود. از نظر جهانی نیز این هلدینگ به انتخاب نشریه بین المللی ISIC به عنوان مهمترین مرجع صنعت پتروشیمی، سالانه در میان سی یا چهل شرکت برتر و بزرگ پتروشیمی جهان قرار می گیرد، در کنار نام های بزرگی چون توتال، شل، BASF و … .
اهمیت مضاعف هلدینگ خلیج فارس:
همچنین از زمان قطع شریان نفتی ایران با تحریم های سفت و سخت آمریکا در دوران دونالد ترامپ و پس از خروج از برجام، این هلدینگ و زیرمجموعه هایش علی رقم قرار گرفتن در لیست تحریم اوفک، دفتر دارایی های بین المللی وزارت خزانه داری ایالات متحده، به قوی ترین جریان ارز آور کشور بدل شده و از همین رو هم نفوذ سیاسی شایان ذکری را در جایگاه های تصمیم سازی به دست آورده است. این نفوذ از قدرت این شرکت در جریان سازی برای جهت دادن به قدرت دلار نیمایی گرفته تا شیوه محاسبه فرمول کشف قیمت های محصولات پتروشیمی برای بازار داخل تا فرمول تعیین قیمت خوراک و سوخت برای پتروشیمی های زیرمجموعه اش گسترده است.
پس نخست باید بدانیم، که علی عسگری بر سکان بزرگترین شرکت درآمدزا و ارز آور کشور تکیه زده است. پس از آن باید لزوم جا به جایی جعفر ربیعی مدیرعامل سابق این هلدینگ را که در جلسه مجمع این هلدینگ در مهر امسال به کنایه گفت، آخرین هفته های حضورش در این هلدینگ را سپری می کند، بررسی کنیم. جعفر ربیعی در زمانی حضور خود در این هلدینگ توانست واحدهای زیان دهی چون پتروشیمی تندگویان و یا پتروشیمی خوزستان را به واحدهای سود دهی بدل نماید که امروز، به صورت تصاعدی در حال رشد و سودآوری هستند، هر چند ما خود به لحاظ حضور افراد قدیمی صنعت در دوران مدیریت نژاد سلیم سلف ربیعی، ارتباط رسانه ای وسیع تری با این هلدینگ داشتیم، اما به حق نمی توانیم از اقدامات مثبت و اثرگذار ربیعی بر هلدینگ خلیج فارس به سادگی بگذریم.
آن روز عصری که ربیعی حکم مدیریت بزرگترین هلدینگ کشور و بزرگترین سهام بازار بورس ایران از نظر ارزش بازار را دریافت کرد و مدیرعامل دومین شرکت پتروشیمی بزرگ خاورمیانه پس از سابک سعودی را شد، فکر نمی کردیم در روز رفتن وی اینطور غمین به نگارش چنین مطلبی در حمایت از عملکرد وی بپردازیم. جعفر ربیعی، در دوران مدیریت خود بسیاری از مدیران قدیمی و چندشغله ی این صنعت را کنار گذاشت و نیروهای جوان و متخصص را به پتروشیمی های زیر مجموعه آورد و تزریق همین خون تازه را می توان بزرگترین تحول در شیوه مدیریت بزرگترین هلدینگ کشور دانست. در مجموع می توان گفت، جعفر ربیعی با مدیرانی که آورد، موفق شد که پویایی لازم را به زیرمجموعه های هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس بدهد. همچنین در دوران وی، کار صادرات محصولات پتروشیمی تولیدی این هلدینگ به شرکت تجارت خلیج فارس واگذار شد و عملا دیگر شرکت هایی مانند بازرگانی پتروشیمی، حق واسطه گری بر صادرات محصولات این شرکت را از کف دادند. دوران صدرات وی بر بزرگترین هلدینگ پتروشیمی کشور که همزمان شد با تحریم مستقیم هلدینگ و تشدید نظارت بر فروش پتروشیمی و نقل و انتقالات مالی، انتظار می رفت که بازارهای صادراتی این شرکت تضعیف شده و به واسطه تحریم ها فساد در این مجموعه رخنه ی شدیدی کند، اما به حق در دوران وی کمترین فساد سازمان یافته ای در این مجموعه عریض و طویل رخ داد که علت اصلی آن سلامت مالی شخص وی بود. هر چند در کنار همه لیافت هایی که وی از خود نشان داد نمی توان از ارزانی قیمت محصولات پتروشیمی ایرانی به عنوان عاملی تاثیرگذار در حفظ بازارهای صادراتی این شرکت به سادگی گذشت.
از نقطه نظر صلاحیت علمی، ربیعی دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه شریف است که با توجه به مشاغل متعددی که در آنها حضور داشته است خود را به سلاح و دانش نوین MBA مسلح کرده ست.همین تسلط وی بر امور تجارت بین الملل را باید مهمترین عامل موفقیت وی در مبارزه با فساد و سودآوری شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ دانست. وی تقریبا در تمام مدت خدمت خود، در صنعت حضور مداوم داشته است، برخی از مشاغل وی پیش از مدیریت خلیج فارس عبارتند از : معاون طرح و برنامه کارخانجات سازمان صنایع دفاع، رییس بازرسی ویژه طرحهای ریاست جمهوری، مدیرکل خدمات مدیریت دفتر تشخیص مصلحت نظام، عضو هیاتمدیره و معاون طرح و برنامه شرکت بهرهبرداری متروی تهران، معاون و عضو هیاتمدیره شرکت متروی تهران، عضو هیاتمدیره و معاون پشتیبانی شرکت بهرهبرداری متروی تهران، عضو هیاتمدیره شرکت واگنسازی تهران …. . وی همچنین چندین و چند مسوولیت دیگر در متروی تهران داشته است، که همین مسوولیت های متعدد وی د ر متروی تهران یا مجمع تشخیص مصلحت نظام پرده از نظرات و جایگاه سیاسی وی بر می دارد. همانطور که می توان حدس زد وی از چهره های نزدیک به محسن هاشمی و جریان فکری ای است که هاشمی رهبری آنرا به عهده داشت و به نظر می رسد که همین موضوع سبب شد تا کارنامه موفق وی نادیده گرفته شده و علی عسگری جایگزین وی شود. یعنی یکبار دیگر سوگیری های سیاسی یک مدیر موفق بر کارنامه وی غلبه کرد و حکم برکناری و خانه نشینی وی صادر شد.
یک مدیر فرهنگی – تبلیغی در جایگاه مدیرعامل مهمترین واحد تولیدی کشور!!!
بر خلاف ربیعی اما، نیم نگاهی به کارنامه کاری عبدالعلی علی عسگری به ما می گوید که وی هرگز در بخش های صنعتی کشور مصدر هیج کار خاصی نبوده است و تقریبا بعد از انقلاب، در تمام دوران کاری خود، در مناسب فرهنگی حضور داشته است. هر چند وی هم دانش آموخته رشته های مهندسی است و از دانشگاه پلی تکنیک مهندسی الکترونیک و صنایع گرفته است، اما فعالیت های وی به صورت عمده در بخش های تبلیغاتی و فرهنگی نظام بوده است. علی عسگری که در روستایی از توایع شهر ری به دنیا آمده است، در دوران پهلوی و در نوجوانی چندباری توسط ساواک به علت فعالیت هایی که ساواک “خرابکارانه” خوانده است، بازداشت می شود. حتا گفته می شود وی از جمله آخرین زندانیانی است که در هجوم مردم به زندان قصر آزاد می شود. به خاطر همین سابقه انقلابی وی با وجود جوانی در مقام های گوناگونی خدمت کرده است که جملگی تبلیغاتی و فرهنگی بوده اند.برخی از مناصب وی عبارتند از: مشاور در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (از سال ۶۲)، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (سال ۱۳۷۰)، رئیس هیات مدیره و مدیرعامل سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی (سال ۱۳۷۰)، بنیانگذاری شرکت فروشگاههای رفاه (سال ۱۳۷۳)، مدیر بنیاد فرهنگی پژوهشی غربشناسی (سال ۱۳۸۰)، مشاور ریاست سازمان صدا و سیما (سال ۱۳۸۳)، معاون آموزشی صدا و سیما، رئیس دانشگاه صدا و سیما، معاون توسعه و فناوری رسانه در سازمان صدا و سیما (به مدت ۱۰ سال)، از اعضای مرکزی قرارگاه فضای مجازی و از طراحان اصلی شورای عالی فضای مجازی، عضو شورای سیاستگذاری سازمان اوقاف و امور خیریه، مشاور رئیس قوه قضائیه.
همانطور که مشاهده می کنید، علی عسگری در تمام مدت کاری خود، کمترین ارتباطی با پتروشیمی یا اصولا صنعت نداشته است که حالا در یک تصمیم کاملا سیاسی و جناحی جایگزین یک مدیر نسبتا سابقه دار صنعتی در مهمترین شرکت ارز آور کشور می شود. در شرایطی که سایه تحریم ها هنوز بالای سر اقتصاد کشور سنگینی می کند، این پرسش پیش می آید، مبنای این تصمیم چه بوده است؟ اصولا مدیران در ایران بر چه مبنانی بنیادی تغییر می کنند؟ پر واضحست، نزدیکی فکری جعفر ربیعی به محسن هاشمی یکی از ادله مهم در عدم بخت ادامه فعالیت وی در این بنگاه بزرگ اقتصادی بوده است، اما دولت در شرایط کنونی کشور به هر دلاری که هلدینگ خلیج فارس تحصیل نموده و بتواند به داخل کشور منتقل نماید، محتاج است. آیا در چنین شرایط خطیری سپردن چنین جایگاه مهمی به کسی که از نظر اجرایی تجربه خاصی در مینه صنعتی آنهم در سطح مدیریت کلان ندارد، نشان از عقلانیت، انقلابی گری یا مصلحت اندیشی است!!؟! در واقع این جا به جایی را بیش از آنکه یک عمل در راستای بهینه سازی فعالیت های هلدینگ خلیج فارس بتوان ارزیابی کرد، باید در مواضع سیاسی علی عسگری و خاستگاه وی دانست.
همانطور که پیش از علی عسگری، شاهد مصاحبه بسیار دردناک مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی بودیم و دیدیم که کسی در این منصب قرار گرفته است که از کمترین میزان تسلط در صنعت پتروشیمی برقرارست، حالا می بینیم در ادامه انتصاب مدیران جدید، یک پست مهم دیگر این بار با توافق شرکت ملی صنایع پتروشیمی به عنوان یکی از سهامداران عمده، در اختیار فردی قرار می گیرد که در سابقه سیاسی وی دوری روز افزون از هاشمی رفسنجانی دیده می شود. وی زمانی مشاور، علی اکبر هاشمی رفسنجانی در دهه هفتاد بود، اما زمانی که به تلویزیون آمد و در مقام ریاست آن قرار گرفت، به یک منتقد هاشمی بدل شده بود. حالا هم با تغییر دولت نزدیک به هاشمی جایگزین مدیری می شود که نزدیک به جریان هاشمی و اعتدالیون شناخته می شد! یعنی مواضع سیاسی و ایده اولوژیک کلا تکلیف سیت های مدیریتی در کلان ترین شرکت تولیدی کشور را تعیین می کند!! البته لازم به ذکرست، روحیات علی عسگری، به هیچ عنوان دست کم در حیطه های کاری گذشته اش، روحیه ضربتی نیست و او مدیران قبل از خود را آرام جا به جا و حذف می کند. اما اینکه در کشوری مثل ایران، مدیریت بزرگترین شرکت ارز آور در دوران ادامه تحریم ها، صرفا بر مبنای نظرات سیاسی و نگاه های ایده اولوژیک و میزان وفاداری به یک جناح خاص باشد، نشان از فاجعه ای بزرگ می دهد. دولت تبدیل به یک شرکت سهامی شده است که توسط بلوک های قدرت در آن تقسیم غنایم بدون در نظر گرفتن تخصص ها صورت می گیرد!!
فارغ از اینکه معتقدیم در چهارچوب نظام افرادی به مراتب شایسته تر برای تصدی چنین پست های کلیدی و نظایر آن وجود دارند، اما معتقدیم باید به مدیرانی که چندسال با سرمایه این مردم در پست های تجربه اندوزی کرده اند و به هر کیفیت امروز شناخت متوسطی از شرایط کاریشان دارند، فرصت داد و نگاه کوتاه مدت و کلنگی را نسبت به موقعیت های شغلی کلان کنار گذاشت ؛ از آنسوی دیگر هم معتقدیم دولت یک شرکت سهامی نیست که بر مبنای حضور یا عدم حضور در جناخ های حامی دولت به تقسیم مشاغل و مناصب پرداخت. اشتباه نشود، ما امیدواریم که تحصیلات آقای عبدالعلی علی عسگری در رشته مهندسی صنایع به کارش بیاید و بتواند کارنامه قابل دفاع از خود به جای بگذارد، چه اینکه صنعت پتروشیمی و پلاستیک ایران نیاز دارد که نفسی بکشد و پس از سالها اندکی رشد کند، اما با شیوه برکناری مدیران جواب پس داده و به کار بستن مدیرانی که برای تجربه می آیند، تا سهمی از دولت را بگیرند، مخالف هستیم.
با این روال حرکتی، می توان انتظار داشت قطا ر توسعه صنعت پتروشیمی و به تبع آن صنایع پایین دستی پتروشیمی، که از دولت خاتمیآغاز شد، اندک اندک با انتصاب مدیران غیر مرتبط از نظر تخصص و صرفا با دید سیاسی در حال خروج از ریل است. اگر با همین ضرب آهنگ تغییر مدیران پتروشیمی خلیج فارس ادامه داشته باشد، باید انتظار داشت که این شرکت در همین سال اول تصدی علی عسگری به محاق برود. باید نظاره کرد و در پایان نظر قطعی داد ولی آنچه امروز می توان به ضرث قاطع گفت، این شیوه ی مملکت داری و مدیریت کلان ترین شرکت کشور نیست! دولت شرکت سهامی نیست! تخصص و تجربه برای حضور در چنین جایگاههایی لازم و ملزومند. نباید نیروهایی که با هزینه این مردم و منابع این کشور تجربه یافته اند صرفا به خاطر عقاید سیاسی کنار گذاشته و دیگرانی دقیقا با همین مستندات به کار گماشته شوند، دود چنین تصمیماتی مستقیم به چشم ملت یران و بعد هم نظام می رود که امروز به درآمدهای صنعت پتروشیمی بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد!
در انتها لازم به ذکرست که ما بارها نسبت به ضعف های آقای مهندس ربیعی انتقاداتی را مطرح کرده ایم و حتا روز اول نسبت به انتصاب وی انتقاداتی تند داشتیم، اما انصاف رسانه ای حکم می کند حالا که وی مورد اجحاف قرار گرفته است، اعتراف کنیم که وی از آنچه ما می پنداشتیم، بهتر عمل کرد و نیز امیدواریم که سال یا سنواتی دیگر همین مطلب را در مورد علی عسگری هم بنویسم، هر چند تا قیامت نقد ما به شیوه انتخاب وی پا برجا خواهد بود.
پی نوشت : تا زمانیکه این تحلیل را منتشر کردیم هم حکمی برای عبدالعلی علی عسگری صادر نشده بود، اگر اندکی تاخیر هم داشتیم به دلیل عدم قطعیت این انتصاب نا به جا تا آن زمان بود، اما لحظاتی قبل خبردار شدیم که سهام فارس متعلق به هلدینگ خلیج فارس اقدام به انتشار یک افشا نموده است و اعلام کرده است که معاملات این نماد برای روزهای آتی متوقف خواهد بود تا مجمع عمومی فوق العاده این هلدینگ برای انتخاب اعضای هیات مدیره جدید، صورت پذیرد که به صورت تلویحی می تواند به برکناری جعفر ربیعی و جایگزینی علی عسگری رسمیت خبری بدهد.