یکی از پیشکسوتان آگاه صنعت پلیمر، چند روز قبل نامه ای را در گروه تلگرامی بسیار پر بیننده خود منتشر کردند (تصویر سمت راست). این نامه از دردی سترگ برای این صنعت حکایت می کند، که یکی از مهمتزین انگیزه های بنده برای از سرگرفتن کار و گاهی به ضرورت برای این رسانه است، که اکنون مدیری دیگر دارد. ابتدا شما را به خواندن این نامه دعوت می کنم (که با اجازه خودشان بر مبنای اصول و تعهدات این رسانه، ویراسته شده). سپس در رابطه با علل این اقدام و ذکر مطالبی که چرا اعضای اتحادیه ای که به عنوان کمترین اقدام می توانستند نام آن را زیبنده ی شرایط روز کنند و هیچ یک از هیات مدیره هایش تاکنون برای اصلاح نام آن اقدام نکرده اند، تا این حد نسبت به عملکرد تمامی هیات مدیره ها طی ۴ دهه ی اخیر اعتراض داشته و دازند، توضیحاتی داده ام تا در صورتی که مایل بودید، آن را مطالعه فرمایید. نامه زیر با برخی تغیرات جزیی، نامه ایست که جناب داود هنرجو خطاب به رییس اتحادیه در گروه تلگرامی “پیشکسوتان صنعت پلاستیک” منتشر کرده اند.
**************************
باسلام احتراما عده ای از برزگان و پیشکسوتان {عضو آن اتحادیه} بامراجعات متعدد به این رسانه درخواست چند پرسش از عملکرد چندماهه گذشته ان اتحادیه از طریق انتشار پرسشنامه ازاهالی صنف پلاستیک و انتشار آن توسط سایت های مجازی مطرح نموده اند. اینجانب باکسب اجازه از محضر همه بزرگان پیشنهاد درخواست یک مکاتبه اولیه را دادم که خوشبختانه با موافقت اکثردوستان مواجه شد البته فعلا اینجانب دخالتی دراین امر بسیار مهم جهت پرهیز از توهم هرگونه خط دهی به اعضاء را ندارم. حال، اگر مقصود جمعی باعدم پاسخگویی مواجه شود دران صورت بر اساس برنامه های تبلیغاتی کاندیدا ها قبل ازانتخابات برای جلب نظر رای دهنده ها و بعد عملکردی دیگر، آن گاه نسبت به ادای وظیفه شرعی وعرفی وصنفی اقدامات لازم را مبدول خواهیم کرد
از سال گذشته حدودا از همین روزها تا پایان خردادماه سال جاری، در اثر حوادث گوناگون سه بار به کما رفتم. یک بار در دبی و دو بار در تهران. هر بار، ۲ یا ۳ شب. در این سه نوبت، هرگاه چشم باز می کردم، معترض می شدم که چرا بازم گردانده اند تا به این زندگی که جز تحمل درد و رنج دیگران و مشاهده ی انواع بی عدالتی ها و جز آن را ندارد، ادامه دهم؟ آخرین بار، که فرایند درمان نزدیک به سه ماه به درازا کشید و فرصتی برای اندیشیدن به تمام گذشته ام بود، روزی به ذهنم رسید که شاید بر اساس باورهای شخصی ام، ممکن است هنوز هم دینی ادا نشده و یا ماموریت یا وظیفه ای تکمیل نشده در این عالم دارم.
بر همان اساس، اوایل همین آذرماه، تصمیم گرفتم مجددا هر دو وبسایت “صنایع پلاستیک” در بخش های فارسی (با مدیریت و مالکیت جناب بهروز رمضان ساعتچی) و انگلیسی (با همکاری گروهی که در همان جا معرفی شده اند و مدیریت یکی از آنها، البته تحت نظارت شخصی) را به روز رسانی کنم. اما فعلا از همان فضاهای قبلی استفاده می کنیم، تا به زودی چهره هر دو وبسایت عوض شود.
به هر روی، در میان این برنامه ها و انجام آنها مطلع شدم که عده ای از اهل صنعت که فارغ از مشکلات همیشگی، خاموشی های برق هم آنها را تحت فشارهای مالی فزون تر قرار داده، شکایت های خود را نزد دوستی مطرح کرده اند که از پیشکسوتان صاحب نام، فارغ جاه، نوع دوست و همواره نگران صنعت بوده و هست و به همین دلیل هم چند سال است که یک گروه تلگرامی پدید آورده اند به نام “پیشکسوتان صنعت پلاستیک”. وجود این گروه تلگرامی، در کنار چندین رسانه پر سابقه و حرفه ای که برخی در طبقه بندی نشریات زرد قرار می گیرند و هدف عایی شان جذب پول تا حدی که بتوانند، از اهل صنعت کمتر آگاه از واقعیات هزینه های رسانه هاست، موجب شد که از همان ابتدا عده ای پیش بینی کنند که چنین گروهی بیش از یک سال دوام نخواهد آورد. عده ای هم در تنور تبلیغات ضد رسانه ای علیه این گروه نوپا می دمیدند: همان توطئه ای که از برگزاری نخستین نمایشگاه ایران پلاست علیه ماهنامه “صنایع پلاستیک” و این نگارنده طراحی کردند و اتفاقا موفق هم شدند. به هر روی این گروه تلگرامی نه فقط بر جای ماند بلکه هرگاه مدیر و پدید آورنده اش خستگی خود را به من اطلاع داد، او را تشویق کردم که در چنین فضایی که حتا ملی ترین رسانه اش هم از ابتدا نخستین هدفش نشستن بر جایگاهی به حساب اهل صنعت، تولید مال ورفع مشکلات شخصی مدیرانش بود، شما راهی سخت پیش زوی دارید، ولی این صنعت هم لیاقت برخورداری از رسانه ای که از شرافت رسانه و اهل رسانه و اهل صنعت دفاع کند، را دارد و اطمینان داشته باشید که روزی موفق و پر خواننده ترین خواهید شد. که اینک به همان نقطه رسیده اند.
جمع آن صحبت شخصی و رجوع به گروه تلگرامی فوق این شد که یکی دو روز قبل با مظالعه نامه ای در همان رسانه که توسط مدیر و مالک آن “جناب داوود هنرجو” خطاب به رییس “اتحادیه صنف پلاستیک” (۱) نوشته و منتشر شده بود، مجددا بغض سالهای اخیر گلویم را گرفت و پاسخ پرسش خود در رابطه با چرایی سه بار بازگشت از دو سه شب در کما بودن، را یافتم. این چیزی نیست جز ضرورت و اجبار به ادامه تلاش برای دفاع از صنعتی که بخشی از آن در طبقه بندی مظلوم ترین صنعتگران این آب و خاک به شمار می آید. می پرسید چرا؟ به سادگی، برای اینکه دستشان زیر ساطور عده ای غارتگر بی رحم، در سه بخش خصوصی، دولتی و خصولتی قرار دارد. فعلا به بخش خصوصی می پردازم، و در آینده اگر عمری باشد، دست کم ابزار شناسایی آنها را در نوشته ای بر خواهم شمرد. برای شناخت این بخش، لطفا به چند نکته برجسته زیر دقت کنید؛
۱- ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که در بخش صنعت پلیمری آن با رویکرد “پلاستیک” در حدود ۲% مجموع تولید کنندگانش، از وجود انواع و اقسام تشکل ها زیر عناوین: تعاونی، انجمن همگن، تعاونی در تعاونی، تشکل های صنفی و نظایر آن برخوردارند. تنها خاصیت بخشی برجسته از این تشکل ها هم اخطار قطع عضویت برای دریافت حق عضویت و له کردن همان قوانین فاقد قدرت کشوری زیر پا به صورت پذیرش عضو در پای صندوق های رای است. البته ایران در این زمینه ید واحد نیست. در کشورهایی که فساد مالی به اقدامی عادی برای مردمی که باید حرف شنو و ساکت باشند، تبدیل شده و از قوه ی قضاییه و مجریانی برخوردار است که تاددرجاتی حرف مفسدین را بهتر درک می کنند نا مردم عادی را و تا سند نداشته باشند نمی توانند با فساد مبارزه کنند، همین وضعیت وجود دارد.
۲- از منظر ضریب تعداد تشکل ها تقسیم بر تعداد تولید کنندگان واقعی که در مقایسه یا کشورهایی مثل آلمان با ۳۳۵۰ کارخانه و ترکیه با ۵۱۳۲ کارخانه که جمعیتی تقریبا همانند ایران دارند به ترتیب اعدادی معادل ۰/۰۰۰۰۲۹۹ و ۰/۰۰۰۰۱۹۵ را دارند، این ضریب برای ایران حدود ۰/۰۰۰۴ است. دلیل این اختلاف هم آنست که هم ترکیه (۲ تشکل) و هم آلمان (۱ تشکل فراگیر) با کمترین تعداد تشکل های مرتبط با این صنعت، بیشترین کار و خدمات را به اعضای خود ارایه می کنند. زیرا مدیران تشکل های صنعتی در اروپا به دلیل مشعله فراوان هرگز خود را برای انتخابات کاندید نمی کنند. بلکه این صاحبان صنعت هستند که با التماس از مدیران قدرتمند و قانع کردن آنها که حضورشان در فلان تشکل نوعی خدمت به کشور است، آنان را در لیست انتخابات قرار می دهند.
۳- جنین مدیرانی اگر هم می پذیرند که در تشکلی مدیریت کنند، به این دلیل است که عاشق صنعت و کشور خودشان هستند و همین، آنان را بس! برای مقایسه نگاه کنید به تنها تشکل صنعت پلیمر آلمان که تمامی بخش های تولیدی، ماشین سازی، محصول و توزیع را برای دو سر گروه “پلاستیک و لاستیک” مدیریت و به آنان خدمات ارایه کرده و قدرت آن را هم دارند که گریبان وزرای صنعتی و اقتصادی آلمان را بگیرند و نه اینکه برای آنان سر خم کنند. از آنجا که بیش از ۳۵ سال است که با سه اتحادیه در کشورهای آلمان، ایتالیا و بریتانیا دوست هستم و با مدیران آنها آشنایی نزدیک داشته و هنوز با بخش ایتالیایی در ارتباط هستم، اجازه می خواهم در رابطه با تشکل آلمانی توضیح دهم، شاید برای برخی از مدیران تشکل های ایرانی راهگشا باشد.
تشکل فراگیر آلمان “فا د ام آ – VDMA ” نام دارد . این تشکل شامل یک کمیته اجرایی است که وظیفه اش اجرای مصوبات هیات مدیره و مجمع عمومی و برگزاری انتخابات در هر ۴ سال یک بار است.یک هیات مدیره محدود دارد با ۳۲ عضو که در زمان ضرورت با هم ملاقات کرده و به هیات مدیره اجرایی (تصویربالا) گزارش می دهند، یک مجمع عمومی دارد که ۱۲۰ نفر از بهترین مدیران صنایع پلیمری در آن عضویت دارند و در نهایت، یک هیات مدیره ی اجرایی سه نفره دارد که اگر شرایط اضطراری پیش نیاید، طبق اساسنامه فقط سالی دو بار تشکیل جلسه می دهند. در این تشکل نزدیک به ۵۰۰۰ واحد صنایع پلیمری عضویت دارند.
۴- بر خلاف نمونه های موجود در جهان، در کشور ما دهها تشکل وابسته به صنایع پلیمری وجود دارد. یعنی حدود دو تا سه برابر تعداد استانداری های این کشور. تعدادی از این تشکل ها به واقع در خدمت اعضای خود هستند (که دستشان را به گرمی می فشارم، اما برای جلوگیری از سوء تعبیر از آنها نام نمی برم) و در تعدادی دیگر برخی از اعضاء و حتا برخی از کارکنان کلیدی مطامعی دارند که نه فقط برای حفظ نیازهای خود، بلکه برای درآمدهای کلانی که در حاشیه وجود دارد، در زمان قبل از انتخابات با هزار و یک تمهید (همراه با ناز و اداهایی که نشان دهنده عدم تمایل انها برای انتخاب شدن است) و تبلیغ و تمهید و تطمیع افراد قابل خرید، و حتا اجاره کردن اتوبوس و مینی بوس و گسیل کردن صاحبان صنعتی که به علت عدم آگاهی از نیت درونی و اهداف آنها مجبور می شوند که پای صندوق رای بروند، از هر “در”ی که بتوانند از طریق “لیست های از قبل تعیین شده” وارد شده و خود را به اعضا، تحمیل کرده و اندکی بعد از انتخابات همان اعضاء را در پشت درهای بسته قرار می دهند و تا دوره بعد، پاسخگوی هیچ کس نیستند، زیرا، تا انتخابات بعدی با آنان کاری ندارند. اگر به تصویر سمت چپ (که در روز و در ساعات اداری تصویر برداری شده) دقت کنیم می بینیم که “در” اصلی ورودی به مرکز ثقل صنعت پلاستیک، بسته است. اینجا ابه کوتاهی “اتحادیه صنف پلاستیک” و از نوع تشکل هایی است که به اتکای قوانین سترگ و اصلاحیه های پیش و پس از سال ۵۷ از توانمندی های اجرایی وسیعی برخوردارند.. به راستی همین بسته بودن در ورودی یک مکان بایسته ی ورود صدها عضو ی است که درصدی بالا از آنها، سال هاست، به جرم داشتن پروانه صنفی از صنعت جدایشان کرده اند. این اقئام با اعمال سیاست و تبلیغات “گوبلز” گونه ی تعدادی از “یقه سفید” هایی که در درون همان اتحادیه بودند و برخی از آنها یه دلیل از دست دادن صندلی های گرم و نرم یک تشکل “آسان خور” ناگهان نخستین انشعاب وسیع در صنعت را به وجود آوردند. صنعت تولید کنندگان محصولات پلاستیک را یک شبه به دو طیف “صنفی و صنعتی” تقسیم کردند، آیا همین اشارات، شاهد و پشتیبانی برای نامه ی ارسالی نگارنده اش، نیست؟
۵- تعدد قابل توجه تعداد تشکل های این صنعت در ایران و مقایسه ضرایب آن با کشورهای پیشرفته جهان، شان می دهد که “تشکل داری” در ایران زیر هر عنوانی که باشد، برای عده ای خیلی بیشتر از تولید و کارخانه های تولیدی خودشان سود دارد. به همین دلیل است که به طور عموم نامزدهای انتخابات در این تشکل های رنگارنگ برای کسب یک صندلی در یک تشکل، کلی هزینه می کنند تا رای جمع کنند، و این یعنی فاد.
۶- در عین حال و در اشاره به فراز زیر:
عیب می، جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی
مدیران منتخب در تشکل ها نیز حق دارند که وقتی شاهد یک بی توجهی عمومی بعد از انتخابات هیتند و متوجه می سوند که اعضاء تصور می کنند اولین و آخرین وظیفه شان رای دادن است و پس و از ارایه هر نوع همفکری، پیشنهاد یا انتقاد و/یا حتا گزارش تخلفات خودداری کرده و همه را وظیفه هیات مدیره می دانند،
با پوزش از طولانی شدن مطلب، گرچه آنچه نوشته ام انعکاس فقط ۱% از دانسته ایم است، اگر عمری باشد و در قف نباشم، در مقاطع لازم الباقی را نیز خواهم نوشت. برای نگارش این مطلب به منظور تحقیق و تفحص و یافتن افرادی مثل جناب “مرتضا نیک سرشت” که تاثیراتی بسیار مثبت در اتحادیه داشتند اما چون حضور در محیطی نا سالم را بر نتافتند عطایش را به لقایش بخشیدند، سه روز زمان صرف شده، تا ضمن تهیه هایپر لینک های لازم دقت کافی برای تدوین مطلب به کار گرفته شده باشد. حال، مدیران فعلی اتحادیه نیز، طبق قوانین حاکم بر رسانه ها، مجاز هستند تا دو برابر حجم مطلب بنده، پاسخ دهند و این رسانه هم موظف به انتشار آن خواهد بود. با تشکر از صبوری جناب روزبه ساعتجی
احمد علی ساعت نیا
۲۵ آذرماه ۱۴۰۳
پی نوشت:
- نام عجیب این اتحادیه که بر سر در آن می درخشد، هنوز همان نامی است که دهه ها قبل از انقلاب توسط بزرگان آن زمان برای آن انتخاب و ثبت شده بود تا جامع الشول باشد. اما این نام، هنگامی که مدیزان وقت اتحادیه در یک نامه سر و پا اشتباه انگلیسی به اتحادیه اسوکوماپلاست ایتالیا (که حدود ۶ سال قبل به اقتضای زمان نامش را به اتحادیه آماپلاست تغییر نام داد) با ابن ادعا که براساس سربرگ شان خود را “سندیکای کارگری– trade union” معرفی کرده بودند(۲)- تصویر پایین) خواستار جایگزینی خودشان با بنده ی یک لاقبا شده بودند و آنها هم اصولا پاسخ نداده بودند (رد پای این نوع معرفی را در تصویر سمت راست مشاهده می فرمایید)، موجب شد که فارغ از مکاتبه ای با توضیحات کامل، حضورا هم شرفیاب شوم و به آنان توضیح دهم که در حال حاضر اصولا سالهاست که تولید ملامین متوقف شده، مشمع به مفهوم آن زمان وجود و معنایی ندارد. نتیجه اینکه، هر کسی هرطور مایل است از این اتحادیه نام می برد، حتا خودشان در معرفی خودشان به موتور جستجوی گوگل، به منظور (شاید تصویری دیگر در کسانی که بیرون ایران هستند زیرا سندکاهای کارگری اهمیتی زیاد دارند) و اگر باور کنند که صنعت پلاستیک ایران سندیکای کارگری دارد، حتما با آنها وارد مذاکره و ارایه کمک احتمالی جهت تشویق به اعتصابات کارگری برای رفع مشکلات شان می شوند. وظیفه بنده ارایه هشدار و گوشزد اشتباهات موجود بود.
- لینک های فارسی و لاتین مربوط به سندیکای کارگری دو لینک متفاوت است.