دیروز شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۷ جمعی از پیشکسوتان عرصه رسانه در مووسسه بهاران، جهت گرامیداشت یاد مرحوم احمدرضا دالوند مراسم یادبودی برگزار کردند. این مراسم به همت آقای بانی برگزار شد.
به گزارش صنایع پلاستیک، در این مراسم یادبود که از ساعت ۱۷ الی ۲۰ برنامه ریزی شده بود، جمعی از اساتید، پیشکسوتان، همکاران، دوستان و خانواده احمدرضا دالوند حضور به هم رسانند و ساعاتی را به یاد وی در کنار هم سپری کردند.
من به همراه مهندس ساعت نیا، مووسس رسانه های صنایع پلاستیک و جناب آقای متقیان، تصویر ساز و صفحه آرای دهه ی پایانی چاپ ماهنامه صنایع پلاستیک، در این جلسه که در محل دفتر مووسسه بهاران برگزار شد، حاضر شدم. در همان بدو، در جلوی در ورودی با استاتید فیروز گوران وسیروس علی نیا، مواجه شدیم. پس از خوش و بش های اولیه مهندس ساعت نیا با همکاران و همراهان سابق، وارد محوطه سرباز مووسسه بهاران شدیم، از آنجا که جزو نفراتی بودیم که از ابتدا در این مراسم مشارکت کرده بودیم، حدود نیم ساعتی در محوطه سرباز مجموعه حضور داشتیم و هر لحظه یکی از اهالی رسانه از در وارد می شد. لحظات، لحظات خاصی بود و حال و هوای ویژه ای بر فضا حاکم بود.
خانم آبی دالوند، دختر مرحوم احمدرضا دالوند، دردمندانه اما بسیار شکیبا به میزبانان خوشامد می گفت. لحظه ای که وی با مهندس ساعت نیا مواجه شد، و خود را معرفی کرد، یکی از احساس برانگیزترین صحنه های مراسم دیروز رخ داد. مهندس ساعت نیا که چند شب قبل، وقتی تاییدیه خبر فوت آقای دالوند را از من گرفتند، کمی شوکه به نظر می رسیدند، با ملاحظه دختر مرحوم دالوند، اندکی چشمانشان تر شد و سپس آبی دالوند با متانتی خاص از ایشان خواست تا راحت باشند. صحنه ای بس متاثر کننده بود که همه حضار برای لحظاتی به سکوت واداشت. هر چند اکثر حضار به خودی خود حزنی عجیب در چهره داشتند، پک های عمیق به سیگار، و …
به هر حال پس از حدود نیم ساعت، از همه حضار خواسته شد تا به سالن مووسسه ی بهاران که قرار بود مراسم یادبود “دالی” مطبوعات ایران در آن برگزار شود، وارد شوند. سالن تقریبا پر شده بود، و همینطورنیز بر تعداد حضار افزوده می شد. وقتی همه مستقر شدند، همهمه ای در سالن برپا شد، در همین اثنا جناب آقای متقیان تهرانی که از دوستان خانوادگی استاد آیدین آغداشلو هستند، به من گفتند که مطلع هستند برای مراسم امروز، ایشان به رغم عمل سخت کمری که داشته اند، حضور به هم خواهند رساند. همهمه ای بود، هر کس داشت برای نفر کنار دستی خود دریغ خود را نسبت به از دست رفتن احمدرضا دالوند عزیز همراه با خاطره ای از وی تعریف می کرد. در همین میانه به ناگه سالن به سکوت فرو رفت و جناب آقای آیدین آغداشلو، از در وارد شدند. نسبت به بار قبل که ایشان را می دیدم، بسیار شکسته تر به نظر می رسیدند. البته همانطور که پیشتر گفته شد، ایشان به دلیل عمل در ناحیه کمر با حالی ناخوش به مراسم دالی مطبوعات ایران آمده بودند و این موضوع نیز شاید در نوع بازتاب حضورشان موثر بود. مسیر حرکت استاد را دنبال می کردم که به ناگاه با صدای مجری مراسم که شعر معروف سهراب، که می گوید: ” مرگ پایان کبوتر نیست” به خود آمدم. از استاد آغداشلو که لحظاتی بود در ردیف اول مستقر شده بودند، خواسته شد برای سخنرانی پشت تریبونی قرار گیرند که روی آن نوشته شده بود، “سیزدهمین شنبه خوانی بهاران در یابود احمدرضا دالوند” پیش از سخنان استاد آغداشلو، مجری جوان مراسم از این گفت که برای این هفته شنبه خوانی با خود استاد دالوند، سخن گفته بوده است و بنا به حضور ایشان بوده است اما دست اجل مهلت نداده بود و …. .
استاد آغداشلو که خطیبی سخن ور هم هستند، دقایقی به سخن در مورد ویژگی مرحوم احمدرضا دالوند پرداختند و گفتند از این همه محبوبیت وی، که متاسفانه پس از فوت ایشان برایشان محرز شده بود بسیار حیرت زده شده اند، ایشان با پیوند دادن فوت عباس کیارستمی { که از بهترین دوستان آقای آغداشلو بودند} و “دالی مطبوعات ایران“، گفت متاسفانه خوبان خیلی زود می روند و ما را با تنهایی خود رها می کنند. در انتها ایشان غایت دریغ و درد خود را از این فقدان دردناک و نابه هنگام ابراز داشتند و در حالی که درد شدیدی داشتند، و به همین خاطر نمی توانستند به سهولت راه بروند، سخنانشان را به پایان بردند.
نفر بعدی که در پشت تریبون قرار گرفت، استاد سیروس علی نژاد، از اساتید مسلم روزنامه نگاری کشور بودند. ایشان با تاثر فراوان به بیان خاطرات دوران انتشار “آدینه” پرداختند و از انقلابی که دالی مطبوعات ایران در تصویرسازی مطبوعات کشور به همراه تنی چند از اساتید و هم دوره ای هایشان به وجود آوردند سخن گفتند و در انتها از اینکه مطبوعات قدر ایشان را حداقل پس فوتشان دانسته و در حد نام احمدرضا دالوند به وی پرداخته بودند، ابراز خوشنودی کردند.هر چند استاد علی نژاد، به نیکی به یاد نمی آوردند که احمدرضا دالوند، چگونه به تیم آدینه پیوسته بود!! و به نقل قولهایی هم که برخی از همکاران حاضر در آدینه در این باره کردند، در ابتدای سخنانشان پرداختند.
در ادامه نیز تنی چند از همراهان، دوستان و نزدیکان ایشان پشت تریبون آمده و هر یک از منظری به ضایعه درگذشت دالی مطبوعات ایران، پرداختند. در این میان اما، بانو موسوی کوتاه سخن گفتند و ضمن بیان دریغ خود از فقدان ایشان، خواستار ایجاد تشکیلاتی شدند، که حقوق صنفی امثال دالوندها و سایر روزنامه نویسان را دنبال کنند و همچنین این تشکیلات باعث شود تا روزنامه نویسان، از حال یکدیگر خبر داشته باشند. در انتها نیز آبی دالوند، خیلی ساده و بی تکلف، پشت تریبون قرار گرفت و از تمامی کسانیکه در مراسم یادبود وی مشارکت کرده بودند، سپاسگزاری کرد.
این مراسم با پذیرایی از حضار به پایان رسید. در پایان این جلسه، مهندس ساعت نیا که در امر تشکل سازی ید طولایی دارند، نسبت به پیشنهاد بانو موسوی عکس العمل نشان داده و در این مورد با اساتید علی نژاد و گوران و …. صحبت کردند و مقدمات اولیه تشکیل نهادی صنفی برای روزنامه نگاران رابرنامه ریزی کردند که با سپاسگزاری و خوشحالی جمع کثیری از پیشکسوتان رسانه ای حاضر مواجه شد.
سخنان پدرانه مهندس ساعت نیا و خانم آبی دالوند از دیگر جنبه های احساس برانگیز مراسم دیروز بود.
لازم به ذکرست، جناب آقای احمدرضا دالوند، در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱ به عنوان مشاور و تصویر ساز با رسانه ماهنامه صنایع پلاستیک همکاری داشتند و همچنین نکته دیگری باید به آن اشاره شود اینست که ایشان صرفا گرافیست و تصویر ساز مطبوعات کشور نبودند، ایشان قلمی توانا داشتند و به گفته ی برخی از سخنرانان، نقدهای منصفانه و مستدلی در زمینه کاری خود می نوشتند.
مراسم ختم اصلی احمدرضا دالوند، روز پنجشنبه با حضور جمع کثیری از علاقمندان وی با شکوه فراوانی برگزار شده بود و این دومین یادبودی که برای ایشان از سوی روزنامه نگاران و مطبوعاتی های نزدیکتر به وی در نظر گرفته شده بود و بیشتر جنبه خاص داشت. اما مراسم سومی نیز در یادبود “دالی” تصویر ساز مطبوعات ایران، فردا دوشنبه در همان محل مووسسه بهاران و توسط انجمن گرافیست های سپید برگزار خواهد شد.
به گفته مهندس ساعت نیا، تعدادی از بهترین طرح های روی جلد ماهنامه صنایع پلاستیک در سنوات همکاری فی مابین توسط احمدرضا دالوند از وی به یادگار مانده است.