بار دیگر در آستانه بهار طبیعت، لازم شده است تا متنی به مناسبت فرا رسیدن لحظه تعادل بهاری و نوروز باستانی بنگارم. در این همه این سالها و به ویژه چند سال اخیر، شادباش گفتن نوروز هر سال از سال گذشته به مخاطبان این رسانه تخصصی که عموما صنعتگران و فعالان صنعت پلاستیک هستند، دشوارتر شده است. چه اینکه در حالی تا ساعاتی دیگر سال ۱۳۹۹ هجری شمسی را پشت سر می گذاریم و وارد سال ۱۴۰۰ می شویم که متاسفانه کمتر هدف از مجموعه اهداف برنامه های توسعه ای منتهی به سال ۱۴۰۰ دست کم در حوزه صنایع پایین دستی و به طور اخص صنعت پلاستیک محقق شده است.
سال جدید در حالی شروع می شود که قیمت عموم پلیمرها، دقیقا نسبت به یکسال پیش، نزدیک به دو برابر و عمدتا بیش از دو برابر افزایش یافته است، تحریم ها همچنان گلوی اقتصاد بیمار ما را می فشارد، با وجود شعارهایی چون ” حمایت از تولید داخلی” ، ” اقتصاد مقاومتی” ، “رونق و جهش تولید” در عمل شاهد بوده ایم که حمایت از تولید تنها به بخش های بالادستی آن محدود شده است و علی رغم این شعارها، متاسفانه عرصه فعالیت برای عموم تولیدکنندگان، خاصه در صنایع پایین دستی به صورت روز افزونی با فشار و سختی مضاعف همراه بوده است. فساد به شکلی دردناک ادامه دارد، سفته بازی و دلالی هنوز جریان قدرتمندی هستند که مانع رشد و بالندگی صنعت می شوند، بانک ها به جای دادن تسهیلات به صنعت به بنگاه داری و سفته بازی روی آورده اند و …. .
در سال ۱۳۹۹ در حالی شاهد بودیم که حاشیه سود عملیاتی،سود نا خالص و نهایتا سود خالص پتروشیمی ها به عنوان تولید و تامین کننده مواد اولیه صنایع پایین دستی، با رشدهای گاه چند صد درصدی همراه بود که مارجین سود برای صنایعی که از محصولات پتروشیمی ها و به ویژه پلیمرها به عنوان خوراک استفاده می کنند، به نازل ترین زمان خود رسیده است. به همین دلیل بسیاری از کارگاههای کوچک و متوسط تعطیل شده و یا در شرف ورشکستگی سال را به پایان برده اند.
در چنین شرایطی که تنها بخشی از صنعت از مزایای نسبی کشور برخوردار می گردد وبخش دیگری از صنعت که اتفاقا بسیار اشتغالزا و ارزش آفرین تر از صنعت پتروشیمی است با مضایق فراوان رو به رو می شود، تنها چیزی که به ذهن کارشناسان متبادر می شود اینست که بنا به دلایل ساختاری و مقطعی، بلندمدت و کوتاه مدت، همچنان توزیع ناعادلانه مزیت های نسبی کشور تا امروز هم ادامه داشته است، همین توزیع ناعادلانه کشور، مجر به رشد نامتوزان گشته و اقتصاد کشور را در سطح خام فروشی عقب نگاه می دارند. از مفاسدی که چنین تبیعضاتی ایجاد می کنند، به کل گذر می کنیم و به آن ورود نمی کنیم که خود حدیث مفصلی غیرقابل کتمانی است.
دولتی که پس از تحریم های کمرشکن نفتی، نیازمند بود که بتواند دلار و ارزهای خارجی را برای تبادل با دنیا تحصیل کند، علاوه بر رانت های ساختاری که تا به حال بنگاههای بزرگی نظیر پتروشیمی ها از آن برخوردا بودند { مانند خوراک غیر رقابتی و انحصاری} متاسفانه، رانت های مقطعی جدیدی نیز به این صنایع هبه کرد تا در بازگرداندن منابع ارزی خود به کشور تعلل نکنند. در واقع جهش دلار نیمایی در نیمه دوم سال و حتا در زمانی که قیمت دلار کاهشی شده بود، تنها برای ایجاد جذابیت برای پتروشیمی ها جهت وارد کردن درآمدهای ارزی خود به چرخه اقتصاد کشور در قالب سامانه نیما صورت گرفت.
اگر این موضوع {افزایش دلار نیمایی همزمان با کاهش قیمت دلار و یا رشد قیمت دلار نیمایی با نسبتی به مراتب بزرگتر نسبت به رشد قیمت دلار در مقاطع گوناگون} به تنهایی رخ می داد، بازهم گلایه ای نمی کردیم، اما چنانکه بارها در مقالات پرشماری مکتوب کردیم، همین دلار نیمایی که دولت با افزایش صوری قیمت آن به دنبال جذب رضایت پتروشیمی ها بود مبنای محاسبه قیمت پلیمرها و مواد شیمیایی برای صنایع پایین دستی داخلی قرار می گرفت. این همان نقطه ای است که عرض می کنیم توزیع فرصت ها و منابع ناعادلانه صورت گرفته است.از یکسو پتروشیمی ها به علت بالا بودن قیمت دلار نیمایی ولو به صورت غیرمنطقی – در مقطعی از زمان – بر سودهای انباشته خود می افزودند که صنایع پایین دستی آنها در حال دست و پنجه گرم کردن با انواع و اقسام بحران ها خاصه در تامین مواد اولیه بودند.
حال آنکه اگر این صنایع تکمیلی توسعه یابند، می توانند اشتغالزا و ارزش آفرین بوده و با گرفتن بازارهای صادراتی کشورهای همسایه، نفوذ سیاسی و اقتصادی کشور را بسط دهند، اما به دلیل سیاست های کلان تبعیض گرایانه و نگاه نادرست قانون گذاران و دولت همین صنایع در حال حاضر، در حال تلاش برای حفظ موجودیت خود هستند و عملا صرفا برای بقا تلاش می کنند. عمده مشکل این صنایع هم در سال گذشته بحث مواد اولیه ای بود که هنوز برای ما روشن نیست که چرا، باید قیمت پایه آن برای مصرف در داخل کشور ، با قیمت دلار نیمایی و قیمت جهانی پلیمرها گره بخورد.
در واقع سال ۱۳۹۹ برای صنایع پایین دستی و پلاستیک، سال بحران در تامین مواد اولیه بود. طبق آنچه دفتر توسعه صنایع پایین دستی به عنوان فرمول کشف قیمت های پایه ارایه می کند، دو عامل قیمت میانگین هفتگی دلار نیمایی و میانگین قیمت جهانی پلیمرها، دو اهرم اصلی قیمتگذاری محصولات پتروشیمی هستند. در مقطعی نسبتا طولانی از سال، انتظارات تورمی موجود در جامعه به علت تنش روزافزون با ایالات متحده و محکم تر شدن کمربند تحریم در دولت ترامپ پیشران جهش قیمت پلیمرها و مواد شیمیایی بودند و در پایان سال هم که انتظار داشتیم با به روی کارآمدن دولت جو بایدن انتظارات تورمی فروکش کند، شاهد بودیم که تقاضای جهانی به علت کاهش محدودیت های ناشی از کرونا برای محصولات پتروشیمی به یکباره افزایش یافت و عملا اجازه نداد تا صنایع تکمیلی بتوانند از کاهش قیمت دلار نیمایی به ویژه در هفته های پایانی سال بهره ببرند.
دولت ایران باید تکلیف خود را با صنعتگران روشن کند. این تجربه جهانی اثبات شده ای است که اقتصاد خصوصی توانایی ایجاد فرصت رقابت و پرهیز از رانت را داراست، لذا باید بخش عمده ای از اقتصاد به مردم سپرده شود، و در مورد صنعت پلاستیک که این ماهنامه سالها به صورت تخصصی در این حوزه فعالیت کرده است، باید شرایطی مهیا شود که برای مثال متانول تنی سیصد دلار فروخته نشود، بلکه در رنجیزه ارزش هر چه می شود به سطوح پایین تر بیاییم و مثلا با تولید یک تن پلیمر، تا ۱۴۰۰ دلار ارزش افزوده تولید و صادر کنیم. از این بهتر زمانی است که این پلیمرها به جای صادر شدن، با قیمت مناسب در اختیار صنعت پلاستیک داخلی قرار گیرد تا این صنعت محصولات و مصنوعات مورد نیاز زندگی مدرن انسان امروزی را با استفاده از فرآیندهای تولید انبوه عرضه نموده و بتواند محصولاتی با کیفیت و قدرت رقابت قیمتی به بازارهای صادراتی ارسال نماید.
این تنها راه اصولی، درست و پایه ای برای توسعه صنعتی کشور در حوزه پتروشیمی، صنایع بالادست و پاین دستی است. اما در این بین متاسفانه دستهای زیادی در کارند که ایران تنها یک پلی الفین ساز بزرگ بماند و ترکیه، هند، چین، پاکستان و کشورهای جنوب شرقی آسیا با خریداری مواد اولیه ارزان ایرانی سود اصلی را از تولید محصولات پلیمری ببرند. در این زمینه فقط دهها مقاله و مطلب در سال گذشته توسط همین نگارنده به رشته تحریر درآمده است که راهکارهایی هم برای برون رفت از وضعیت جاری ارایه شده است.
نیاز به روز رسانی تجهیزات اساسی تولید و فرآیندها چه در صنعت پتروشیمی و بالادستی و چه پایین دستی به صورت یک ضرروت درآمده است. صنعت ماشین سازی پلیمری ایران نیاز دارد، که از نظر فنی به مراتب بالاتر دست یازد و تکنولوژی های مدرن را شناسایی کرده و توسط اعضا پیاده سازی نماید. جهان به سمت بازاستفاده و بازیافت پلیمرها در یک اقتصاد بسته و چرخشی می رود، کشور ما نیز نیاز دارد تا برنامه ای مشخص و مدون برای بازیافت و بازاستفاده از پلیمرها داشته باشد، و الا در سنوات آتی ما عملا توان رقابت بر سر محصولات و مصنوعات پلیمری را به شکلی ساختاری در بازارهای صادرتی از دست می دهیم، چه اینکه رقبای ما مواد اولیه خود را از مواد بازیافتی و با قیمتی نازل تهیه خواهند کرد که اتفاقا کیفیت بالایی هم دارد، اما ما به ناچار همچنان در حال در جا زدن و تولید پلیمر مشتق نفتی هستیم، این یعنی ضایع کردن حق آیندگان، نابودی محیط زیست و یک صنعت غیرکارا و غیر رقابتی. لذا، دیر یا زود برداشتن تحریم ها و ایجاد ارتباط با جهان برای زنده ماندن صنعت پتروشیمی و پلاستیک کشور امری اجتناب ناپذیرست.
سخن بسیارست، در سالی که گذشت اتفاقات خوبی هم افتاد که اگر به آنها اشاره نمی شود به علت نسبت پایین حجم آنها به اتفاقات تلخ بود. جمع و جور کردن سامانه بهینه یاب، اجرای طرح افق، تفکیک گریدهای مصرفی و … از این جمله اند. که اموری مثبت اما ناکافی به شمار می روند.
در سالی که گذشت متاسفانه شاهد از دست رفتن پیکسوتان عزیز دیگری بودیم که نظیرشان دیگر ساخته نمی شود، و همین به خودی خود ضایعه ای بزرگ برای صنعت کشور به شمار می رود. البته از آوردن نام این عزیزان خودداری می کنیم چون متاسفانه تعدادشان کم نبود و هراس داریم مبادا نام عزیزی سهوا از قلم بیافتد. در این لحظات آرزوی آرامش و علو درجات برای این عزیزان داریم . به راستی عمری زمان، استعداد، تلاش، امکانات، آموزش و مهارت نیازست تا جای خالی چنین گوهرهایی پر شود. پیشکسوتان تولید، برکت تولیدند و فقدان آنها بسیار دردناک و مایه خسرانی سنگین و دائمی است. یادشان گرامی و نامشان جاویدان باد.
به هر روی انسان به امید زنده است، و ما علی رغم مه مشکلاتی که سعی کردیم تیتروار به آنها اشاره کنیم، محکوم به ادامه زندگی هستیم. برای سال جدید آرزو می کنیم، دولت دوازدهم در چند ماهه باقی مانده دست کم با تغییر شیوه محاسبه قیمت محصولات پتروشیمی، کمی از فشاری که بر صنایع تکمیلی برای تامین مواد اولیه وارد می آید، بکاهد. خوب می دانیم که این به معنای کاهش سود پتروشیمی هاست، اما اگر بناست که این صنایع زنده بمانند، اگر حفظ اشتغال برای دولت در چنین شرایط اقتصادی مهم است، باید چنین شود. آرزومندیم دولت آتی از هر جناحی که هست و روی کار می آید، نگاهی ویژه به صنایع داخلی داشته باشد و بداند که مسیر توسعه کشور، از توسعه صنعتی پایدار و ملتزم به تکنولوژی های مدرن می گذرد، خاصه در حوزه هایی که کشور مزایای نسبی دارد. آرزومندیم سال آتی، سالی باشد که در آن بانک ها در ارایه تسهیلات به صنایع گشاده دست تر باشند و ادارات دولتی چون بیمه و مالیات هم بیشترین میزان همراهی را با صنعت به صورت عام منظور کنند.
همچنین آرزو داریم، که سال نو برای فعالان صنعت پلاستیک، در همه بخش ها و حوزه ها سالی پربرکت باشد. سالی همراه با سلامت جسم و جان، پر از اخبار خوش و نکو. سالی که در آن، درها بیشتر از آنکه بسته شوند، گشوده گردند. امیدواریم که در این سال پیش رو، این پاندمی منحوس نیز بالاخره دست از سر کشور و دنیا بردارد، و دوباره همه نیروهای جامعه بتوانند با تمام توان و بدون ترس از چیزی به تولید و ایده پروزی ادامه دهند.
در نهایت برای همه بزرگان و پیشکسوتان صنعت پلاستیک، آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت می کنیم که وجود ذی ارزششان، برای ما اهالی این صنعت چه فعال در رسانه چه در صنعت غنیمتی است بی قیمت. انشالله از وجودشان به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و قدر لحظه لحظه حضورشان را بدانیم و از تجاربشان به شکل کافی و وافی بهره مند شویم. با همه دشواری ها، سختی ها، کاستی ها و تبعیض ها، با امید به استقبال بهار طبیعیت می رویم و دُعا می کنیم که حال صنعت نیز به بهترین احوال تغییر یابد. نوروز ۱۴۰۰ بر شما همراهان و مخاطبان گرامی صنایع پلاستیک، مبارک باد.