صنایع پلاستیک به عنوان قدیمی ترین رسانه تخصصی صنعت و صنعت پلاستیک، عادت ندارد که با موج ها همراه شود و در راستای آنها، گام بردارد، مگر اینکه تحلیلی دقیق از وضعیت داشته باشد. در تمام روزهایی که بازار سرمایه ورد زبان رییس جمهور و سایر مقامات کشور بود و هموطنان صف های کیلومتری در مقابل کارگزاری ها به راه انداخته بودند، ما نه در تایید و نه در نفی، این موج جدید که به شکلی هیستری اجتماعی درآمده بود، سخنی نگفتیم. امروز اما بورس تهران، پس از چند روز اصلاح سنگین، دوباره به روند بازگشت، اینکه آیا این روند ادامه دارد یا نه، چیزیست که ما درباره اش اظهار نظری نخواهیم کرد. اما تحلیلی در زمینه منافعی که مردم و صنایع می توانند از انتقال نقدینگی خُردِ مردم به بازار سرمایه و ارتباط این رویداد با واقعی شدن نرخ ارز ببرند، از صادق الحسینی دیدم که محاسن یک بورس واقعا پویا، که منافع عموم مردم به واقع با آن گره خورده باشد، را تشریح کرده بود. وقتی که منافع عموم مردم، با بورس گره بخورد، واقعی شدن نرخ ارز به نفع بازار سرمایه خواهد بود و این نکته ی بسیاری مهمی است. کما اینکه پایان اصلاح سنگین این چند روزه در بورس تهران، اندکی هم مرهون افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر بود.
با این وجود، نکته ای کارخانجات ما باید مدنظر قرار دهند اینست که دیگر اجازه ندهند، بازار سرمایه و بورس هم به محلی برای رانت عده ای خاص بدل شود که از سرمایه ملی مردم استفاده کنند. بخش خصوصی و کارخانجات بزرگ مولد آن، باید هرچه زودتر راه بورسی شدن را پیش گرفته تا این چرخه مبارک اقتصادی را شکل داده و اجازه ندهند که ششصد شرکت اکثرا خصولتی بهره های کافی و وافی را از سرمایه میلیون ها ایرانی ببرند، و سر آنها بی کلاه بماند. هر چند می دانیم در این راه، سازمان بورس و اوراق بهادار بی طرف نیست و کار ورود این کارخانجات به بورس و یا فرابروس به سهولت پذیریش شرکتهای دولتی نخواهد بود!!
هر چند دولت دیر و به جبر برای تامین بودجه اش، بازار سرمایه را مورد حمایت قرار داده است، اما امیدواریم که در میان سناریوهای موجود، دولت به همین سرمایه سوزی در جریان طبیعی تبدیل روند و اصلاح بورس دل ببند و کاری بیشتر نکند و با ارایه شرکتهای خود، به صورت واقعی البته، گامی به سوی خصوصی شدن صنایع دولتی که باری سنگین بر دوش مردم و مالیات دهندگان هستند، بردارد. رییس جمهوری که از خصولتی بودن اقتصاد می نالد، می بایست خود دست کم خصوصی سازی را به شکلی صحیح انجام دهد. باری، فارغ از این سخنان، محاسن بورس برای مردم و صنایع چه می تواند باشد؟ البته مشروط بر اینکه سناریوی بدبینانه کسب بودجه و از بین بردن نقدینگی رها شده در اقتصاد طی سنوات اخیر، مصداق نیابد!!! صادق الحسینی در این ارتباط می نویسد:
امروز به لحاظ ارزی با سالهای گذشته متفاوت است. حرف ما از جنس ذخایر و کانالهای ارزی نیست. سالهای پیش این قید جدی بود که عامه مردم در مقابل افزایش نرخ ارز مقاومت دارند و سرمایه اجتماعی دولت با افزایش نرخ ارز کاهش مییابد. بنابراین همواره نرخ ارز در ایران در همه دولتها سرکوب شد.
اما امروز با سهامدار شدن بیش از ۵۰ میلیون ایرانی (پس از سهام عدالت) بسیاری با هر مقدار سرمایه از برندگان افزایش نرخ ارزند چون ادامه رشد بورس به نرخ ارز وابسته است.
این فضای جدیدی برای سیاستگذاری صحیح ارزی است و میتواند مکانیسم تصمیمگیری ارزی در کشور را اساسا تغییر دهد
واقعی بودن نرخ ارز (افزایش متناسب با تورم یا رشد نقدینگی) همیشه مخالفان جدی داشتهاست، خصوصا که منافع واردکنندگان بزرگ در میان است. این منافع در ۵۰ سال گذشته تولید ایرانی را تقریبا نابود کرد. سرکوب ارزی باعث ارزان شدن واردات و از بین رفتن قدرت رقابت تولیدکننده در بازار داخلی می شود
راز تاسف بار نابودی کارخانجاتِ واقعا خصوصیِ ارج، آزمایش، پارس، کفش_ملی، بلا و نساجی ایران و چرم ایران و کلیه صنایع غیررانتی ایران همین است. سیکل معیوب تورم داخلی باعث گران شدن تولید داخلی میشود ولی تولیدکننده چینی که تورم کم دارد با سرکوب ارزی عملا از ما کمک میگیرد تا تولید داخلی ما را نابود کند.
بارها در این مورد من و بسیاری از دوستان نوشتهایم اما گوش شنوایی پیدا نمی شود.این روزها برای اولین بار در سالهای متمادی میبینم که آدمهای معمولی میپرسند چرا نرخ ارز را بالا نمیبرند؟! این اتفاق بسیار مهم است. امیدوارم سیاستگذار ارزی کشور نیز به این تغییر فضا توجه کند.
توجه داشته باشید، مخلص کلام اینکه اگر همه صنایع برتر کشور بنا به شایستگی خود، بدون حبابی یا تورمی شدن بورس به این فضا راه یابند و مردم نیز منافع خود را در گسترش و رونق این بازار ببینند، آنگاه دولت می تواند نرخ ارز را واقعی نماید، چنین کاری به معنای به صرفه نبودن وارداتِ دسته کلنگ و بیل، خلال دندان، چوب بستنی و … خواهد بود و این مساله سبب می شود تولید در داخل تقویت شود. تولید داخلی که تقویت شود، سبب می شود، بیکاری کاهش یابد و وضعیت معشیت خانوار بهتر شود. بهتر شدن وضع معشیت خانوارها، به مفهوم رفاه بیشتر و درگیری های کمتر در معضلات اجتماعی است. وقتی که یک خانواده کار داشته باشد، کمتر به سمت افعال خلاف و عوارض ناشی از آن که هزینه سنگینی بر دوش جامعه می گذارد، نمی رود و ….. به این شکل اقتصاد دومینو وار به حل بحران های جدی و شدید اجتماعی هم کمک می کند. اینست سودهایی که در واقعی کردن نرخ ارز و گره زدن آن به منافع مردم خوابیده است، البته خوب سلاطین واردات مرغ، گوشت، شکر و …. از این سیاستی خشنود نخواهند شد.