آرزوییست بر دل من که فقط یک بار، هم میهنان من از فرصت هایی که پدید می آید به درستی استفاده کنند و با تبختر بر خویشتن خویش و یا سپردن کار به ناشایستگان فرصت سوزی نکنند.
انتخابات اتاق های بازرگانی ایران در راه است و تلاش هایی فراوان و به حق برای تصاحب این کرسی های ارزشمند در جریان است. در این میان، شاید بتوان گفت بازهم عدم مشورت با مشاوران بی چشمداشت و شیرینی پزان نان به نرخ روزخورها موجب شده که برخی از عزیزترین دوستان چه در بخش صنعت پلاستیک و چه در سایر بخش ها که با تعدادی از آنها نیز آشنایی دارم، به دام کسانی بیافتند که رسانه ها را مثل غسالخانه اداره می کنند و برایشان تفاوتی ندارد که در روز ١١ اسفندماه کدام فرد یا گروه به پارلمان بخش خصوصی راه می یابند. آنها فعلا سیلی نقد را چسبیده اند. بگذریم.
نخستین اقدام ناشیانه انتشار ناگهانی پوستر های یکی دو گروه جمعیت موتلفه بر روی گروههای تلگرامی گوناگون بود که حتا شاخک های منی را که از سال ۶٧ تا به حال بارها از جلوی پارلمان خصولتی عبور کرده اما نگاه هم به آن نکرده بودم، تیز کرد. بدیهی بود که هر پوستری را که بی مقدمه در فضای گروه بالای ۶٠ ساله ها آمده بود حذف کردم. اما دیگر نتوانستم نسبت به این فرایند بی تفاوت بمانم.
دست کم نام ٨ نفر از نزدیکترین دوستانم را در میان اسامی گروههای گوناگون می دیدم و نمی توانستم نسبت به آنها بی تفاوت باشم؛ درست مثل بقیه. می دانیم که شرایط کشور به گونه ایست که نظام دولتی، امنیتی و اطلاعاتی کشور به این نتیجه رسیده است که باید فشارها را کاست و حالا که دیگر کفگیر دولت به ته دیگ خورده، به بخش خصوصی غیر وابسته بیشتر میدان داد. به خودی خود این اقدام مثبت است و در بخش خصوصی می تواند با توافق اکثریتی مواجه باشد؛ اما به چه بهایی؟ به اعتقاد بنده؛ ورود ضربه نهایی به بخش خصوصی در آخرین فرصت!
از آنجا که شیوه ام همواره نقد بر اساس اسناد سوژه مورد نقد و سپس جستجوهای شخصی بوده است، پس اجازه دهید تا عملکرد یک گروه شاخص را به چالش کشیده و تحلیل خود را که قابل تسری به سایر گروه ها نیز می تواند باشد فقط به عنوان نظر یک نفر ارایه کنم؛ جمعیت” ائتلاف برای فردا”.
١- واژه عربی “ائتلاف” که معادل فارسی زیبای “سازواری” برای آن وجود دارد، تقریبا توسط تمام گروه های همفکر مورد استفاده قرار گرفته که خود نخستین بی سلیقگی همه این گروهها نیز به شمار می آید. این پدرش از آنجایی که تاجر چیرهدستی بود و فنون ضرب سکه را نیز در فرنگ آموخته بود، به عنوان مسئول ضرابخانه شاهنشاهی در زمان ناصرالدین
در صورت علاقه به مطالعه بقیه مطلب لطفا به لینک زیر مراجعه کنید: