با گزارش ” نقشه راه شرکت کاوسترو” به استقبال مجموعه مقالاتی که در روزها و هفته های آتی با عنوان ” شرکت X چه به K 2022 می آورد ؟ ” می رویم. باز هم مایلم از جناب آقای پروفسور سهیل سمیعی عزیز، به خاطر بزرگواری و لطفی که در تهیه این گزارش ها داشته اند، کمال قدردانی را داشته باشم.
شرکت کاوسترو، یا “Covestro AG” یک شرکت آلمانی است که انواع مواد اولیه پلی اورتان و پلی کربنات را تولید می کند. محصولات شامل ایزوسیانات ها و پلی ال ها برای فوم های سلولی، گلوله های پلی اورتان و پلی کربنات ترموپلاستیک و همچنین افزودنی های مبتنی بر پلی اورتان مورد استفاده در فرمولاسیون پوشش ها و چسب ها می باشد. این شرکت تحت عنوان ” بخش علم مواد بایر” تا سال ۲۰۱۵ فعال بود.
سهام Covestro برای اولین بار در اکتبر ۲۰۱۵ در بورس اوراق بهادار فرانکفورت عرضه شد. بایر کل سهام باقی مانده خود را در می ۲۰۱۸ فروخت و تنها ۶.۸ درصد سهام این شرکت در کنترل شرکت صندوق بازنشستگی بایر باقی ماند.
محصولات کاوسترو در صنایع اصلی تولید و عرضه خودرو، مهندسی برق و الکترونیک، ساخت و ساز و محصولات خانگی، و ورزش و اوقات فراغت کاربردارند. محصولات آنها شامل پوشش ها و چسب ها ، پلی یورتان هایی است که در عایق حرارتی ، محفظه های الکتریکی و به عنوان جزئی از کفش و تشک استفاده می شود و پلی کربنات هایی مانند مکرولون Covestro که پلاستیک های بسیار مقاوم در برابر ضربه هستند. از پلی اورتان شرکت Covestro در تهیه توپ فوتبال رسمی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ که در آلمان برگزار شد، استفاده شد. قبل از سال ۲۰۱۹، Covestro به دنبال کمبود عرضه مواد شیمیایی مورد استفاده در فوم ها، از رشد سریع درآمد برخوردار بود.
شرکت کاووسترو، غول بزرگ تولید کننده مواد اولیه پلیمری، یکی از اولین شرکت هایی بود که ارئه ی خود را در پیش گشایش نمایشگاه کا دوسلدورف موسوم به Pre-K 2022 عرضه نمود. این شرکت پرزنت خود را با اشاره به مسائل و معضلات امروزی جامعه بشری، همچون افزایش جمعیت، کمبود غذا، مضیقه در منابع طبیعی، گرمایش زمین، عدم وجود حمایت های پزشکی در همه جوامع بشری و …. آغاز کرد. این میزان از توجه به آسیب های اجتماعی نشان دهنده تعهد حقیقی و وقوفِ یک شرکت صنعتی به وظایف اجتماعی خود است، که به خودیِ خود بسیار ارزنده می باشد. در ادامه، این شرکت نامدار در زمینه تخصصی کار خود اظهار داشت که ما باید به دنبال راهی باشیم که برای جلوگیری از اتلاف منابع، یک رابطه شفاف با خریداران خود برقرار کنیم تا هم از نوع و هم از میزان نیازمندی های آنها مطلع باشیم، تا بدینوسیله در این جهان که با کمبود و نفرین منابع مواجه است، در تولید مواد اولیه اسراف نکنیم. ضمن اینکه آگاهی از خواست مشتریان، قطعا از مصادیق مشتری مداری است و ما با چنین آگاهی از وضعیت مشتریانمان، می توانیم در راستای جلوگیری از صدمات فوق الذکر به کره زمین و ابنابشر راندمان بهتری داشته باشیم. ضمن اینکه اطلاع از میزان مصرف شرکت های تولیدکننده مصنوعات پلیمری می تواند یک تخمین کلی در جهت میزان ضایعات پلیمری که توسط آنها تولید می شود به دست بدهد که بعدا آنها را برای جمع آوری و بازاستفاده از ضایعات پلیمری یاری می کند.
در ادامه کاوسترو برای تحقق این اهداف، راه حل را در یک “اقتصاد حلقه ای” و “تولید بسته” دیده است. وقتی به تولید بسته اشاره می شود، به این معناست که از مرحله نخست تولید تا پایان مصرف محصول توسط کاربر نهایی، یک گرم از مواد وارد طبیعت نشده و در نهایت پس از تبدیل محصول به ضایعات و دور ریز، دوباره از آنها به عنوان مواد اولیه تولید استفاده گردد. چنین شکلی از تولیدی که هیچ ماده ای از آن خارج نمی شود، یک تولید بسته نام دارد. کاوسترو برای بالا بردن راندمان این شیوه تولید، یعنی تولید بسته، روی جنس پلیمرها و خواص آنها هم کار کرده است، تا طول عمر پلیمرها را افزایش دهد، به شکلی بتوانند بارها در این چرخه بسته تولید تا مصرف، از مونومر به پلیمر تبدیل شده و به مصنوعات پلمیری بدل شوند و پس از تبدیل شدن به ضایعات استفاده شده ی کاربر نهایی، دوباره به مواد اولیه تبدیل گردند.
کاوسترو در این زمینه اظهار می دارد که حلقه بسته تولیدی که ما طراحی کرده ایم، در نهایت منجر به حل بسیاری از ناهنجاری هایی خواهد شد که جهان پس از ورود به دوران مدرنیسم و استثمار یک سویه و شدید طبیعت توسط بشر به آن دچار شده است. {برای اطلاعات بشر ر.ک به نظریات دکارت و بیکن پدران مدرنیته (۱)}
هدف گذاری کاووسترو، جملگی بر مبنای تعهدات معاهده پاریس تنظیم شده بود و این شرکت قصد دارد که با تغییراتی که در کارخانجات و راکتورها و سایر تجهیزات خود ایجاد می کند، بتواند تا سال ۲۰۳۵ سهم خود را برای کاهش یک و نیم درجه ای گرمای زمین نسبت به قبل از انقلاب صنعتی اول ادا نماید.
کاوسترو همچنین اعلام کرد، برای تولید مواد اولیه ای که به بازارهای جهانی ارائه می کند، قصد دارد از این پس از بایوپلیمرها، بایومس ها و مواد بازیافت شده استفاده نماید. این تعهد مشترکی که تقریبا همه شرکت های حاضر در پیش نمایشگاه کا ۲۰۲۲ بر آن تاکید کردند، اما این شرکت یعنی کاوسترو به همین بسنده نکرده و در راستای تحقق اهداف اقتصاد حلقه ای، قصد دارد از انرژی های تجدید پذیری چون، انرژی های خورشیدی، بادی، آبی و فراساحلی و … برای تولید مواد اولیه نیز استفاده نماید. به این ترتیب کاوسترو، بر مبنای معاهده پاریس در پیش گشایش کا ۲۰۲۲، متعهد شد تا سال ۲۰۳۵ هم استفاده از منابع فسیلی را به عنوان پایه ترکیبات محصولات خود و هم به عنوان انرژی مورد نیاز تولید این محصولات از چرخه تولید خود تا حد زیادی کنار بگذارد.
لازم به ذکرست، شرکت های اروپایی و بویژه آلمانی پس از جنگ اکراین، دریافت اند، ادامه وابستگی به انرژی های فسیلی نه تنها برای محیط زیست مضر است، و ممکن است که آنها را از رقابت در بازارهای جهانی باز دارد، بلکه چنین وابستگی می تواند اصولا تولید آنها را با مخاطرات جدی مواجه سازد. هم اکنون با افزایش قیمت انرژی، به علت بحران اکراین، شاهد کاهش حاشیه سود این شرکت ها هستیم و طبیعی است که این شرکت ها، برای حفظ حاشیه سود خود به سمت جایگزین کردن انرژی های تجدیدپذیر و سبز به جای انرژی های فسیلی پیش بروند، چون هم خودشان بر منبع انرژی شان مسلط خواهند بود و هم از نظر پرستیژ و تحقق اقتصاد سبز، می توانند در زمره شرکت های پیشرو و خوشنام قرار بگیرند. مدیران بازرگانی این شرکت به خوبی می دانند که گام برداشتن در راستای حفظ محیط زیست، می تواند تا چه حد باعث نظر مثبت جوامع اروپایی و آمریکایی نسبت به این شرکت شده، و فروش این شرکت را بالا و بالاتر ببرد. در واقع، مردم نشان داده اند، به شرکت هایی که دغدغه های آنها را مدنظر قرار می دهند، اقبال به مراتب بیشتری نشان می دهند تا شرکت هایی که صرفا به فکر تولید ثروت و پر کردن جیب سهامداران عمده ی خود هستند.
کاوسترو در ادامه ارائه خود، ساز و کار خود را برای جمع آوری و مرتب سازی ضایعات محصولاتی که ارائه کرده است، تشریح کرد. این شرکت، در همین جلسه گفته بود، یکی از منابع اصلی برای تولیدات آتی این شرکت که تا سال ۲۰۳۵ هدف گذاری شده است، بهره گرفتن از ضایعات پلیمری و تبدیل آنها به مونومر برای بازتولید مجدد مواد اولیه پلیمری است. این مهم میسر نمی شود مگر اینکه یک چرخه بازیافت بسیار دقیق و بدون هیچ شکافی تعریف و ایجاد شود. تا محصولات دوباره با بازیافت، چه مکانیکی و چه شیمیایی، به مواد اولیه تبدیل شده و آماده تولید پلیمرهای جدید گردند. بسیاری از پلاستیک ها به شکل فیزیکی قابل بازیافت هستند، اما پلیمرهایی چون الاستومرها و پلیمرهای سه بعدی شده که قابلیت بازیافت مکانیکی ندارند، می بایست به صورت شیمیایی و با کاتالیست های شیمیایی بازیافت گردند.
شرکت های تولیدکنده ی ماشین آلات و تجیهزات بازیافت، در سنوات اخیر پیشرفت های بسیار چشمگیری در زمینه ی بازیافت شیمیایی داشته اند و توانسته اند، برای تحقق اهداف اقتصاد “حلقه ای و بسته” سهم عمده ای ایفا کنند.
در واقع اقتصادی حلقه ای و چرخشی دقیقا همین است. یعنی مواد اولیه از منابع تجدیدپذیر و طبیعی تشکیل شوند، برای تولید آنها از سوخت های تجدید پذیر و سبز استفاده شود و پس از اینکه به محصولات نهایی تبدیل شده و توسط کاربر به عنوان ضایعات دورریز به زباله دانی ها سپرده شدند، دوباره به حلقه تولید و اقتصاد بازگشته و دوباره همین مسیر را طی کنند! در حالت ایده آل، اگر چنین نقشه راهی محقق شود، صنعت پلاستیک قادر خواهد بود، میزان تولید گازهای گلخانه ای خود را به عدد بسیار ناچیزی در حد صفر نزدیک کند. اما همانطور که مدیران کاوسترو اعلام کردند، چنین هدفی به یکباره محقق نمی گردد و برای همین آنها، چند مرحله را برای گذار از وضعیت جاری که بسیار آلوده کننده می پندارند، به وضعیت سبز طراحی نموده اند و امیدوارند بر اساس جدول زمان بندی شده شان به اهداف خود در راستای تحقق اقتصاد حلقوی و اقتصاد پایدار برسند.
با توجه به رویکرد جدید شرکت کاوسترو، از این به بعد مطالعه گزارشات فصلی “پایداری” این شرکت ها بسیار مهم و واجد اهمیت می شوند، چه اینکه با مطالعه آنها می توان فهمید، که این کمپانی ها تا چه حد توانسته اند به اهدافی که بر اساس سند محیط زیستی پاریس برای خود به عنوان رود مپ و نقشه راه تعیین کرده اند، دست یابند.
پانویس )
۱- رنه دکارت که در مکتب ایده آلیسم اروپایی تفلسف می کرد و به پدر مدرنیته موسوم است. این فیبسلوف فرانسوی ضمن ارائه هندسه تحلیلی در شیوه فلسفیدن خود، اظهار می دارد “که ما باید طبیعت را به کنترل خود در آوریم” از سوی دیگر، فرانسیس بیکن فیلسوف تجربی مکتب جزیره {بریتانیا} که برخلاف دکارت، شناخت یا معرفت شناسی تجربی را به جای اپستمولوژی عقلانی اصالت می دهد، و کسی است که از او به عنوان پدر تجربه گرایی علمی و عملی نام می برند، منطق استقرائی را در مقابل منطق صوری ارسطویی طرح کرده و در مورد نسبت انسان و طبیعت می گوید: ” علم که بر انسان و جهان تسلط دارد، نمی تواند بر طبیعت مسلط شود، مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابد” “انسان تنها با تسلط بر طبیعت، می تواند از شرایط طاقت فرسای قرون جاری گذار کند، طبیعت پایه تولید ثروت است.” آشکارا، پدران مفهوم و Concept فلسفی مدرنیته، برای طبیعت جز یک هویت درجه دوم و در خدمت انسان، چیز بیشتری قائل نبودند، لذا در ادامه مردان علم هم که خشت بر خشت دوران مدرن گذاشتند، چندان وقعی به “طبیعت” و “زیست بوم” ننهادند. بدین سان، انسان بدون در نظر گرفتن جایگاه مناسب برای طبیعت، شروع به بهره کشی یکسویه از آن کرد و نتیجه همین بحران هایی است که امروزه با آن دچار است و انواع نگرش های پست مدرن یا پسا مدرن، با محوریت ” اصالت به جایگاه طبیعت” و ” زمین ” به عنوان “ژیست بوم ” انسانی شکل گرفته است، که ترجمان علمی آن در حوزه اقتصاد، همان الزامات توسعه پایدار، یا همان حرمت نهادن به محیط زیست است. لذا هم اکنون انسان در دورانی که بر طبیعت از نظر کارکردی مسلط است، به ناچار به لحاظ فلسفی ناچارست، پا پس کشیده و راه برای تنفس طبیعت باز گرداند و تلاش های مذکور، توسط شرکت های بزرگ صنعت پلیمر و سایر تلاش های دیگر در صنایع و فنون دیگر، در همین راستا صورت می گیرد.